- کتونی چینی: ابزار گل کوچک. نوستالژیک. با بوی عرق پا میآید. تاول پا. یک پا دو پای کشویی. کات بیرون پا. [تصویر]
- هاچین واچین: نام عروسکهای خاطرهانگیز. ابروهای پیوسته. [تصویر]
- تموچین: کتاب تاریخ جغرافی. یادآور سرود زیبای عمو ژاپنی ریش دارد، کلاه پشمی دارد، دست به کمر و چماق به دست، یک زن هندو دارد.
- چینی بند زن: شابدولظیم (شاه عبدالعظیم). شغلی که رابطهی مستقیم با دست و پا چلفتی بودن شما دارد.
- بگو مرگ بر چین: از شعارهای جدید جنبش سبز. دعا میکنم این شعار لااقل در دو هفتهای که من آنجا هستم محقق نشود، وگر نه مجلس ترحیم زحمتش میافتد روی دوش شما.
- گلچین: Selection. نوشته شده بر روی نوار کاستها. به قول ایشان: بچه بودم نفهم بودم فکر میکردم اسم خواننده است.
- خبر چین: نوکیا. در مدارس با نام آنتن از آنها یاد میشد. دستمال به دست. کسی که برای منافعش خودش را هم میفروشد. [تصویر]
- دست چین: درشتهایش را سوا کردن. در بازار میوه و ترهبار از گناهان کبیره محسوب میشود و حدش هشتاد ضربه شلاق است که میتوان آن را در همان وسط بازار ترهبار و در انظار عمومی اجرا کرد. [تصویر]
- ته چین: ترکیبی از زعفران و ته دیگ. گاهی یکی دو پر مرغ یا گوشت را به فاصلهی دو متری قابلمه میگیرند تا کمی مزهاش عوض شود. [تصویر]
- سوسک و گربه: دلیل اصلی من برای سفر به چین.* این علامت ستاره یعنی اینکه توضیحات تکمیلی را در آخر متن بخوانید.
- دارچین: این هم کاربرد دست و پا چلفتانه دارد. وسیلهای برای استتار عطر سوختگی برنج.
- مو چین: وسیلهای برای دفع مزاحم یا سریش یا کنه یا موی دماغ. [تصویر]
- یه پاتو ورچین: یک پایت را جمع کن از وسط بازی. یک پای دیگرت بسوزد باختی. اصطلاحی در یک بازی فوقالعاده بیمزه که از آن به عنوان یکی از بازیهای نشستنکی یاد میشود.
- دامن چیندار: پوششی برای دختر بچهها به صورت کوتاه و خانمهای مسن به صورت بلند. دختر بچهها از آن به همراه کفش تق تقی استفاده میکنند و خانمهای مسن اگر مجال دهد آن را آنقدر بالا میکشند که…
- نقطه چین: […]. سانسور. نمونه آن را در مورد بالا میبینید. و غیره. خسته شدن از وراجی. “جای خالی را با کلمه مناسب پرکنید” در امتحانهای دبستان.
- پاورچین: برره. نچفسکو. طغرل. طنزی که سرش به تنش ارزید. راه رفتن بر روی پنجه پا به سوی مقاصد شوم. مگر نه چه دلیل دارد آدم روی پنجه راه برود؟
- جوجه چینی: شتر را رنگ کردن و جای گنجشک جا زدن. مرغ mp3. مرغ خرس گنده را تکه تکه کردن و به جای جوجه به خورد ملت دادن.
- سنگ چین: عملیات انتحاری تعلیم رانندگی. خطرناکترین و مشکلترین تمرین جهت اخذ گواهینامه. تلفیقی از دنده عقب رفتن و فرمان چرخاندن و راهنما زدن و یکی دو عملیات محیرالعقول دیگر در یک زمان.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* یک شب گرم تابستانی به خانه آمدم و دیدم روی دیواری که کاغذ دیواریاش را خیلی دوست دارم یک سوسک بزرگ راه میرود. از آنجایی که از بچهگی با سوسک مشکل داشتم به هزار زحمت و از فاصلهی زیاد با پیف پاف به وی حمله کردم. حتی اگر دمپایی دم دستم بود، نمیتوانستم با دمپایی بزنمش چون هم جرأتش را نداشتم و هم جای ریقش روی کاغذ دیواری نازنینم میماند. آنقدر پیف پاف زدم که خودم حالم بد شد. او هم فرار کرد و لا به لای پردهها گم شد. برای اینکه هوا عوض شود در حیاط خلوت را باز گذاشتم. عیال مربوطه که خواست برود آشپزخانه در کمال ناباوری با یک فروند گربه مواجه شد. از قضا او هم از کودکی با گربه مشکل دارد. با خود فکر کردم آخر این همه آدم در تهران هستند که با سوسوک و گربه مشکل دارند. آن وقت در چین سوسک [تصویر] و گربه [تصویر] را میخورند . چرا نیآیم و این سوسکها و گربهها را صادر کنم؟ اینجا مفت مفت جمعشان میکنم، آن جا به قیمت میفروشمشان. اینطوری یک خدمتی هم به جوانان برومند ایران میکنم. برای این کار با یکی از دوستان هم مشورت کردهام و به من گفته است که جواب میدهد. برای اینکه کانتینر که میرود، خالی برنگردد و هزینهی اضافی نداشته باشیم در برگشت هم ممکن است مقداری باتوم (یا همان باطون) و همینطور مقداری پرچم وارد کنیم.
پانوشت: اگر [اینجا] را نخوانید دیگر نه من و نه شما.