چینی در سفر

دو هفته‌ای نیستم. ممکن است که ته دلتان را صابون زده باشید که دو هفته‌ای از شر پاشویه خلاص شده‌اید. باید عرض کنم که خیال‌پردازی نکنید. بنده به حول و قوه‌ی الهی از داخل گور هم پاشویه را به روز خواهم کرد. دو هفته‌ای در ایران نیستم. می‌خواهم بروم چین و چون به هواپیماهای ایرانی اعتباری نیست فکر کردم که از قبل به شما گفته باشم تا اگر دوشنبه هفته بعد ساعت ده صبح پاشویه را به روز نکردم بدانید که باید برایم مجلس ترحیم مجازی بگیرید. اگر زنده ماندیم و مشکلی نبود، هفته‌ی بعد از کشفیاتم در چین برایتان خواهم نوشت. اما برای این هفته سعی کردم مثل همه‌ی مسافرینی که قبل از عزیمت به جمع آوری اطلاعات راجع به مقصد می‌پردازند من هم مروری بر حافظه‌ام داشته باشم تا ببینم از دانسته‌هایم کدام به کارم خواهند آمد. مثل این کتابچه‌های انگلیسی در سفر و فرانسه در سفر وچینی در سفر.

  • کتونی چینی: ابزار گل کوچک. نوستالژیک. با بوی عرق پا می‌آید. تاول پا. یک پا دو پای کشویی. کات بیرون پا. [تصویر]
  • هاچین واچین: نام عروسک‌های خاطره‌انگیز. ابروهای پیوسته. [تصویر]
  • تموچین: کتاب تاریخ جغرافی. یادآور سرود زیبای عمو ژاپنی ریش دارد، کلاه پشمی دارد، دست به کمر و چماق به دست، یک زن هندو دارد.
  • چینی بند زن: شابدولظیم (شاه عبدالعظیم). شغلی که رابطه‌ی مستقیم با دست و پا چلفتی بودن شما دارد.
  • بگو مرگ بر چین: از شعارهای جدید جنبش سبز. دعا می‌کنم این شعار لااقل در دو هفته‌ای که من آنجا هستم محقق نشود، وگر نه مجلس ترحیم زحمتش می‌افتد روی دوش شما.
  • گلچین: Selection. نوشته شده بر روی نوار کاست‌ها. به قول ایشان: بچه بودم نفهم بودم فکر می‌کردم اسم خواننده است.
  • خبر چین: نوکیا. در مدارس با نام آنتن از آن‌ها یاد می‌شد. دستمال به دست. کسی که برای منافعش خودش را هم می‌فروشد. [تصویر]
  • دست چین: درشت‌هایش را سوا کردن. در بازار میوه و تره‌بار از گناهان کبیره محسوب می‌شود و حدش هشتاد ضربه شلاق است که می‌توان آن را در همان وسط بازار تره‌بار و در انظار عمومی اجرا کرد. [تصویر]
  • ته چین: ترکیبی از زعفران و ته دیگ. گاهی یکی دو پر مرغ یا گوشت را به فاصله‌ی دو متری قابلمه می‌گیرند تا کمی مزه‌اش عوض شود. [تصویر]
  • سوسک و گربه: دلیل اصلی من برای سفر به چین.* این علامت ستاره یعنی اینکه توضیحات تکمیلی را در آخر متن بخوانید.
  • دارچین: این هم کاربرد دست و پا چلفتانه دارد. وسیله‌ای برای استتار عطر سوختگی برنج.
  • مو چین: وسیله‌ای برای دفع مزاحم یا سریش یا کنه یا موی دماغ. [تصویر]
  • یه پاتو ورچین: یک پایت را جمع کن از وسط بازی. یک پای دیگرت بسوزد باختی. اصطلاحی در یک بازی فوق‌العاده بی‌مزه که از آن به عنوان یکی از بازی‌های نشستنکی یاد می‌شود.
  • دامن چین‌دار: پوششی برای دختر بچه‌ها به صورت کوتاه و خانم‌های مسن به صورت بلند. دختر بچه‌ها از آن به همراه کفش تق تقی استفاده می‌کنند و خانم‌های مسن اگر مجال دهد آن را آن‌قدر بالا می‌کشند که…
  • نقطه چین: […]. سانسور. نمونه آن را در مورد بالا می‌بینید. و غیره. خسته شدن از وراجی. “جای خالی را با کلمه مناسب پرکنید” در امتحان‌های دبستان.
  • پاورچین: برره. نچفسکو. طغرل. طنزی که سرش به تنش ارزید. راه رفتن بر روی پنجه پا به سوی مقاصد شوم. مگر نه چه دلیل دارد آدم روی پنجه راه برود؟
  • جوجه چینی: شتر را رنگ کردن و جای گنجشک جا زدن. مرغ mp3. مرغ خرس گنده را تکه تکه کردن و به جای جوجه به خورد ملت دادن.
  • سنگ چین: عملیات انتحاری تعلیم رانندگی. خطرناک‌ترین و مشکل‌ترین تمرین جهت اخذ گواهی‌نامه. تلفیقی از دنده عقب رفتن و فرمان چرخاندن و راهنما زدن و یکی دو عملیات محیرالعقول دیگر در یک زمان.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* یک شب گرم تابستانی به خانه آمدم و دیدم روی دیواری که کاغذ دیواری‌اش را خیلی دوست دارم یک سوسک بزرگ راه می‌رود. از آن‌جایی که از بچه‌گی با سوسک مشکل داشتم به هزار زحمت و از فاصله‌ی زیاد با پیف پاف به وی حمله کردم.
حتی اگر دمپایی دم دستم بود، نمی‌توانستم با دمپایی بزنمش چون هم جرأتش را نداشتم و هم جای ریقش روی کاغذ دیواری نازنینم می‌ماند. آن‌قدر پیف پاف زدم که خودم حالم بد شد. او هم فرار کرد و لا به لای پرده‌ها گم شد. برای این‌که هوا عوض شود در حیاط خلوت را باز گذاشتم. عیال مربوطه که خواست برود آشپزخانه در کمال ناباوری با یک فروند گربه مواجه شد. از قضا او هم از کودکی با گربه مشکل دارد. با خود فکر کردم آخر این همه آدم در تهران هستند که با سوسوک و گربه مشکل دارند. آن وقت در چین سوسک [تصویر] و گربه [تصویر] را می‌خورند . چرا نیآیم و این سوسک‌ها و گربه‌ها را صادر کنم؟ اینجا مفت مفت جمعشان می‌کنم، آن جا به قیمت می‌فروشمشان. این‌طوری یک خدمتی هم به جوانان برومند ایران می‌کنم. برای این کار با یکی از دوستان هم مشورت کرده‌ام و به من گفته است که جواب می‌دهد. برای این‌که کانتینر که می‌رود، خالی برنگردد و هزینه‌ی اضافی نداشته باشیم در برگشت هم ممکن است مقداری باتوم (یا همان باطون) و همین‌طور مقداری پرچم وارد کنیم.
پانوشت: اگر [اینجا] را نخوانید دیگر نه من و نه شما.

89 دیدگاه در “چینی در سفر”

  1. صبا جانمنم سال ۷۷ با همین اوصافی که گفتی گواهینامه گرفتم فقط اطلاع رسانی کردم جوونترا از گواهینامه گرفتن نترسنالبته من هنوز ۱۸ سال و چند ماهمه

  2. سوغات چین:مقادیر متنابهی لباس شخصی اعم از زیر و روعروسک های زشت و بد ترکیبدوربین فیلمبرداری و عکاسی و انواع تکنولوژی روزروسری های مغازه جزایری واقع در خیابان فرشتهپنکه دستی مداد و خودکار انواع هدیه های تبلیغاتی و هر چی خورده ریز که به ذهنتون بیاد اژدهابازجوهای مهربان وارد شده بر سید ابطحیخداییش مردمی که تا چند سال پیش به زور سر نیزه تو خیابون کارشونو نمی کردن الان کشوری ساختن که دیدنش خالی از لطف نیست آدم آرزو میکنه اونجا بمونه میثم حالشو ببری ما که ارمنی شدیم با کاسپین دوستان برای پروازمون دعا کنید

  3. خدایاآلاله ما را به ما سالم برگردانجیب میثم را پر پول بگردانمیثم را دست و دلباز فرما تا برای ما سوغاتی بخردسوغاتی های میثم را به سلامت نزد ما برسانمیثم و مصی را از گزند اجانب چینی دور بگردان(بلند بگووووو)آمینیا رب العالمین

  4. ممنون صبا جان اگر میثم سوغاتی نیاورد من واسه همتون از ارمنستان سوغاتی و برای شما اختصاصیشو میارم یک خاطره از چین:روز اولی که پکن رفته بودیم تصمیم گرفتم برای تهیه آب به فروشگاه زیر هتل بروم کانه شهروند خودمون می موند در ردیف تنقلات خوراکی که به چیپس می ماند نظرم را جلب کرد بعنوان نمونه چند تایی را در سایزهای مختلف نوش جان کردم بسیار لذیذ و کریسپی می نمود برای اینکه شوهر نیز بی نصیب نماند به قسمت خرید مراجعه کردم در آن بخش جعبه ای شیشه ای بود که مسوولش هی در آن دست میکرد و مواد آنرا بداخل روغن میریخت از آنجا که بسیار فضولم دزدکی داخل محفظه را دیدم وانگهی گلاب به روتون تمام صبحانه هواپیما را بروی سنگ فرش بر گرداندم درست است سوسک های زنده در تکاپو بودند تا از دست آشپز جان سالم بدر برند.نتیجه اخلاقی اینکه در چین اول ببین که چی داری میخوری حتی اگر لذیذ بود.

  5. اه میثممن داشتم آب نبات چوبی می خوردم ، یوهو اون عکس آش سوسک رو باز کردم . اه گندت بزنن . حالم به هم خورد :& آب نبات چوبی م توی دهنم ماسسسید :))

  6. راستی دیدی هاشمی نبود تو تنفیذ؟!شما که با کسی شرط نبستی؟راستی میگن فیلترینگ چین شدیده، شاید پاشویه اونجا فیلتر شده باشه نشه از اونجا آپ کرد (;

  7. انگاری دادگاه عاملان کودتای مخملین شما رو هم به خنثی نویسی وادار کردهکاش این دادگاه زودتر برگزار می شد تا شماها زودتر از خواب غفات بیدار بشید

  8. عکساش هم خوب بود ،عکس یه دامن چین دار هم میذاشتی یادی از مهدیه شده باشههمیشه فقط باید از مهدی یاد بشه ؟ ایشاماحرفی که پشتش بود رو بیشتر دوست دارم

  9. یه عالمه چین دار پیدا کردم :دیپر چینچین آب چین آویزچینان (فعله فکر کنم)چینهچین دارچین و چروکچینوتچینندهچینوار*دم آقای دهخدا گرم :دی لغت نامه اش پر "چین " ِمیثم اینارو بتوضیح بقیه اش باشه برا بعد :دی

  10. اوی کی بود آب پاسید روی صورت منبیدارم کرد بذار بخوابیم بابافعلا تی وی داره تنفیذ می پخشه گویهدیدن نداره می خوابیم تا نوبت دادگاهمون بشهخط آقای شریعتمداری خیلی بد خطه به جناب منتقد پیشنهاد می کنم آقای شریعتمداری رو به یه کلاس خوش نویسی بفرستندحداقل توی دادگاه سوتی نشه داریم از روی خط ایشون می خونیم*دوستان ۱۴ ام پیاده روی یادتون نره می ریم که برنزه بشیم گویا:دی(انقلاب مخملی:دی)

  11. اقا خوش بگذره راستی اگر توی پکن ، گوانجو ، شانگهای رفتی که مشکل غذایی نداری چون کی اف سی و فیت فودهای زیادی اونجا هستببین توی این سه تا شهر یه بازار داره برای جواهر فروشها اگر متاهلی میری کلاهتم افتاد اونورا نرو چون دوستای من رفتن یا دیگه بر نگشتن یا اگر بر گشتن کلا اسیب شدید روخی و مالی دیدن D:راستی خواست به کنسرواشمن باشه غیر از چینی بخراجیل با خودت ببر (چهار مغز)در کل از نظم ِ ماشینی اونجا لذت ببر

  12. سفر خوش میثم مراقب خود باشید و عکس هم یادتان نرود لطفاً…پ.ن : حالا که داری می ری تونستی کتاب از کوهسار جان و بگیر یه نگاهی روش بنداز

  13. آقا یه بحثی هست تو دکوراسیون داخلی به نام" چیندمان"… که بر میگرده به نحوۀ چیندن اشیاءگفتم شاید این علم چیندمان از چین اومده باشه یهوو:دی

  14. آقای نا شناس و آقا میلادآدم میره اونجا کی اف سی بخوره؟؟؟ خب همینجا میمونه چه کاریه؟ مزه مسافرت به اینه که مزه های جدیدو امتحان کنی اگه ندونی اونی که داری میخوری چیه خیلی بهت می چسبه امان از لحظه ای که فهمیدی چی خوردی درباره اون بازار طلا من رفتم ولی دست خالی بر گشتم بستگی به طبع خانوما داره قربان خریدنی اونجا زیاده خودتون میدونید که …میثم اگه از اونجا یه عکس سوغاتی بیاری خودت میدونیا سایتتو تحریم میکنیم :)))

  15. خوشم میاد میثم این دفعه اصلا خودشو نشون نمی ده از ترس سوغاتیه صبا جون داره سبک سنگین میکنه یه عکس از خودش روی دیوار چین بگیره بذاره اینجا بعدشم بگه بیاید اینم سوغاتیتونمیلاد جان کی اف سی رو ناشناس گفت وقتی گفتم "تا زمانیکه نفهمیدی چی داری میخوری خیلی خوبه" با شما بودم در پست های قبلیم اشاره کردم که ای میثم جان رفتی چین اول اون چیزی که داری میخوری رو ببین همینجوری هر چیزی رو نخور به قول شما دل و جگر گربه و سگ رو انقدر ادویه میزنن که فکر میکنی بره بریونه منم یکمی مسلمونم با اجازه شمانگران زبان هم نباش برای المپیک تمام راننده تاکسیا، رستورانا و مغازه دارا به چند زبان زنده دنیا آشنا شدن از جمله انگلیسی و فرانسه البته اگه چینی بلد باشی که حلهاگه بازار هم نری اینقدر جای دیدنی داره که یه ماه وقتتو پر میکنه ای بابا منم هوس کردم یه سر برم چین ول کن ارمنستان شممیثم میخونی یا نمیخونی سوغاتی یادت نره

  16. می گما خب مهدی رو هم به عنوان راهنما با خودتون می بردینولی خودمونیما چیقده این چینیا تو فرهنگ و لغات ما نقشیده بودنو ما حواسمون بهشون نبودکلی خوشتون بگذرهمنتظر پاشویه خارجکی از چین هستیم

  17. چین چینیا: کلمه ای که یکی از آشنایان "طاهره خانوم" در ترانه معروف اندی بجای "شیرین شیرینا" مینشدیند:شیرین شیرینا، خانوم خانوما، خوشگل شدی امشب..مصرع فوق توسط ایشان بدین گونه تلفظ میشد:چین چینیا، خانوم خانوما، خوشگل شدی امشب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *