داستانها و فیلمها دروغ نمیگویند. راست میگویند که ممکن است یک روز بیدار شوی و بفهمی طرف مقابلت را دوست نداری. اما همهی واقعیت را نمیگویند. نمیگویند غروب همان روز ممکن است یکی از بهترین معاشقههایتان را داشته باشید. اینجوری نیست که یک دفعه بفهمی که دیگر حالت از رفیقت به هم میخورد و تمام! مثلاً اینطور نیست که شریک زندگیت یک حرف سنگینی به تو بزند و تو نتوانی آن را هضم کنی و تمامش کنی. همهی روزهای خوب و بد را تمام کنی. این انتظار که همیشه همه چیز خوب پیش خواهد رفت و رابطه هیچگاه در لبهی پرتگاه قرارمان نمیدهد، خیانت بزرگی به تعریف روابط است. گاهی ما بی محابا خطوط قرمز همدیگر را رد میکنیم. ولی رابطه ادامه پیدا میکند. گاهی حرفهایی را میشنویم و حرکتهایی را میبینیم که برایمان سنگین است. سخت است تحملشان. ولی دیر یا زود، رابطه به طرز شگفتآوری به کار خود ادامه میدهد.
دانشمندان ثابت کردهاند بعد از تنها سه دقیقه، خشم افراد تا میزان نود درصد کاهش مییابد. راستش را بخواهید دانشمندان نگفتهاند ولی من خودم بالاخره یک روز این را ثابت خواهم کرد. هیچچیز زندگی اینقدر فرموله شده و غیرقابل بازگشت نیست. اینقدر اصرار نداشته باشید در گند زدن به روابط. مشکلات همیشه هستند و بازگشت هر چه زودتر به نقاط روشن، کلید شادی است. به شادی اعتماد کنید. شادی مسری است و سریع به جامعه سرایت میکند. پافشاری روی نقاط تاریک زندگی، آدمها را در همان سیاهچالههای عمیق و تو در توی روابط نگه میدارد. همدیگر را سریع ببخشید و بگذارید رابطه روی شیرینش را زودتر نشان دهد. اینقدر در دادن و گرفتن بوسههای عاشقانهتان همدیگر را معطل نکنید. احمق نباشید. خوشمزه است.
خیلی قشنگ گفتی
عالی بود و در کل از خوندش بیشتر از بقیه نوشته هات لذت بردم
من همهی نوشتههام رو مثل بچههام دوست دارم. اسمایلی خسرو شکیبایی!
خـیـلـی موافقم.
من خودم از اون دسته ادم هایی هستم که زود جوش نمیارم. شلوغش نمیکنم، هنگام خشم سعی میکنم آروم باشم. زود و راحت ببخشم. ولی یهو یه روز ، یه بار برای همیشه بدون هیچ توضیحی دیگه جواب تلفنای یه دوست رو نمیدم. و ۱ بار برای همیشه از همه ی نقاط زندگیم پاکش میکنم. و این دقیقاً تأثیر همون آجر هاییه که دونه دونه از پی یه رابطه برداشته شده. و به صورتی خـیـلی نرم و نامحسوس(احتمالاً) ریشه یه رابطه رو سست کرده و از بین برده. و اینجاست که به یک باره ، حتی گاهی به یه دلیل خـیلی غیرمنطقی! یه رابطه یه روز برای همیشه خیلی ساده از هم میپاشه. همه دنبال دلیل میگردن، اما هیچکس نمیفهمه چرا. حتی توضیح دلیلش برای خودتم چندان ساده و واضح نیست.
به نظرم واسه یه رابطه چیزی که مهم تر از گذشت هست. درک متقابله. که اگر از طرف مقابلمون خشمگین شدیم ، سعی کنیم چند قدم با کفشهای اون راه بریم ، بعد اگر شد درکش کنیم، نه اینکه فقط صبر کنیم خشممون فروکش کنه و بعد سعی کنیم قضیه رو فراموش کنیم و بگذریم ، شاید این راحت ترین و دم دست ترین کار باشه ، ولی شاید همین گذشت سطحی ، تهدیدی باشه برای ادامه رابطه .
ضمناً من اصلاً این اثبات دانشمندان رو قبول ندارم.
من راجعبه اون نود درصد صحبت کردم. اون ده درصد باقیمونده است که یه رابطه رو منفجر میکنه. عصبانیتهایی که حل نمیشن و فراموش هم نمیشن. میمونن و جاشون با ناراحتیهای دیگه عمیقتر میشه.
به این نکته ظریفش دقت نکرده بودم ;)
یه تشکر ویژه هم داری بابت اینکه همیشه همراه بودی با پاشویه و حضورت رو ثبت کردی. توی این خواب زمستونی وبلاگها، کامنتهات دلگرم کننده است. مرسی.
منم خیلی وقته دیگه وبلاگ نمیخونم
اما پاشویه برای من یه وبلاگ نیست میثم جان !
پاشویه برای من یه جور نوستالژیه
از روزایی که نت برام پر از جذابیت و انرژیای مثبت و دوستیای پاک و قشنگ و خوب و دور از دسترس! بود
من با پاشویه برای ساعتی کشیده میشم بیرون از درگیریای زنده گی
چیزی که این روزا هممون بیشتر از هرچیزی بهش احتیاج داریم.
عالی بود
ینی با نوشتت ارتباط برقرار کردم شدیدا
این تیکه هم ی حالت دستوری و خشن اما زیبا بود: این قدر اصرار نداشته باشید در گند زدن به روابط.
با تمام نوشته موافق بودم:)
سعی کردم و موفق شدم جلوی دهنم رو بگیرم که بیشتر نگم. به همین حد خشونت اکتفا کردم :)
آفرین میثم به عنوان یه همسایه بهت افتخار می کنم
چاکریم همسایه. مرسی از حضورت.
دلمون رو آب نکنید خوووو
یه تابلوی ورود مجردین ممنوع و اینا بزنید اولش !
حالا من تصمیم گرفتم احمق نباشم… تکلیف چیه؟
از فیس بوک میخواهیم به این مساله رسیدگی نماید
بعــلـــه!
ممنوع برای چی؟ مجردها هم بالاخره همه یه روز متأهل میشن. بعد هم این داستان میتونه در رابطه با آدمهای دیگه هم صادق باشه. البته فقط باید قسمت بوسههای عاشقانهاش رو حذف کنی. فیسبوک امامزادهی جدیده؟ :))
کتاب هم داره حتی!
فقط من ۲-۳ ساله جز خوارجینش شدم :D