سالها پیش دکتر عبدالکریم سروش به دعوت انجمن اسلامی دانشکده فنی دانشگاه تهران، سخنرانی داشت در باب خودشناسی در مثنوی. بدون آن که کلیت بحث را تأیید یا رد کنم، معتقدم در یک جامعه اسلامی آزادی اندیشه و نقد جریانات مختلف از عواملی است که هر چه بیشتر به آن پرداخته شود و در مسیر صحیح هدایت شود موجب تقویت ریشههای مذهبی خواهد شد. بر این باورم که ریشههای مذهبی تنها وقتی قابل اتکا هستند که پشتوانهی عقلانی داشته باشند. نقطهی قوت جامعه اسلامی در ترویج اسلام تأکید روی عقلانیت و مجاب کردن ناآگاهان و یا حتی مخالفین در یک بستر آرام و سرشار از تعقل بدون تعصب است.
گوش کن. گوش کن. هوو نکش. این آقا باید بیاد مناظره کنه. هی در میره. ما بهش گفتیم که بیآد مناظره. و…
از من بپذیرید که لازم به توضیح نیست آقای مصباح یزدی و بقیه از مناظره با شرایط مناسب فرار کردند و اساساً تفکری که به زور متوسل میشود را چه به مناظره؟
بعد آمد پایین و با بقیهی همراهان روی کف سن نشستند و شروع کردند به سینه زدن و تکرار ذکر مقدس حسین،حسین. بعد هم بیرون سالن. آن شخص کسی نبود جز کارگردان برجسته مسعود دهنمکی.
اخراجیهای دهنمکی نه طنز است، نه جایی برای تأمل دارد. از همان فیلمهایی که با تخمه آفتابگردان و لینا لولهای با رنگ طبیعی و روغن بدون ترانس عقدشان را در آسمانها بستهاند. فیلمی که با شعور مخاطب به سطحیترین حالت ممکن برخورد میکند، چون تفکر پشت آن مشخص است. کارگردانی با آن سابقه نمیتواند ساختارهای ذهنیاش را تغییر عمدهای بدهد. پیام به دوستان این است: «نگذاریم چنین تفکراتی، سازندهی سلیقهی ما باشند».
فروش میلیاردی اخراجیها در حالی است که فیلم خوش ساختی مثل «درباره الی» مورد استقبال چندانی قرار نگرفته است. درباره الی فیلمی در باب «واقعیت» بود. واقعیتی که هر موجودی، مقداری از آن را در خود مخفی کرده است. هر کدام از انسانها و حتی دریا. واقعیتی که در این جهان محکوم به دفن شدن است. صحنههای پانتومیم، تأکید کارگردان را بر موضوع فیلم نمایان میکند. لانگشاتهایی از دریا تأییدی بر ابهام است. قصدم بحث بر سر این فیلم نیست که اساتید بسیار بهتر و پختهتر از من این کار را انجام دادهاند.
مشکل از جایی شروع شد که من به اتفاق عدهای از دوستان به دیدن فیلم درباره الی رفتم. از یک جمع ده دوازده نفره فقط یکی دو نفر از فیلم خوششان آمد. قبل از خداحافظی نظر دوستان را جویا شدم و از آنها پرسیدم پیام فیلم چه بود؟ تعدادی از جوابها را برایتان مینویسم و بابت طولانی شدن مطلب عذرخواهی میکنم.
- منظورش این بود که قبل از سفر باید به خانواده اطلاع بدی.
- منظورش این بود که وقتی یه اتفاقی میافته همه میخوان تقصیر رو بندازن گردن هم.
- میخواست بگه وقتی یه اتفاقی میافته تازه میفهمی که کی منطقیه و کی نیست. مریلا زارعی روی مخم بود.
- دختره اشتباه کرد دیگه. وقتی میدونست الی شوهر داره نباید میگفت بیآد. فیلم میخواست بگه توی دوستیهاتون دقت کنید.
- میگفت لب دریا ویلا نگیری. بچهات رو هم تربیت کنی توی دریا نره. بهش دروغ یاد ندی.
بیا این آرامش هاتو که لبریز شده جمع کن. بلاگ میثم رو نم برداشت D:
امان از دست مهندس پنگول جونیامان از اون کامنت بدون عکستون آقا شما زودتر یه پست بذار ما نمک خونمون کم شده
ما که پست گذاشتیم شما التفات ننمودیددوستان اینجا دیگه تکراری شدههمه با هم بریم پیش مهندس پنگول جونیhttp://pangool.blogspot.com/2009/07/blog-post_25.html#comments
لغتنامه دهخداپاشویه :آب گرم خالص یا مخلوط بخردل و نمک و غیره که پای بیمار بدان شویند. || دیواره ٔ حوض . || آب روِ گرداگرد حوض پاشویه کردن؛ شستن پای بیمار با آب گرم مخلوط به نمک یا خردل و امثال آن تا حرارت و تبِش او کم شود_________________حالا دیدی این نم از کجاست میلاد خان؟لازم به ذکره که استفاده از پوشک چیک-چیک مای بیبی باعث عدم نفوذ نم به خارج از بلاگ میشه
همه چی زوری مناظرم زوری؟!!!ممنون دوستممثه همیشه پاشویت عالی بودعکسم قشنگ بوددر باره اِلی رو هم دوست داشتمهر ۲شنبه با پاشویه
این لغت نامه ی کدخدا رو تازه پیدا کردین شما ها؟؟ D:
نهههههههههههههههههفکر کنین ده نمکی بشه وزیر ارشاد!!!اخبار کشور ما شباهت فراوانی به برنامه کودک دارهباید بشینی پاش و بخندی و از دیدنش مسرور بشیفاتحهههههه
میثم جان ببخشید من می دونم پیج پرمحتوای تو جای تبلیغات نیستاین بردیا ی چرمنگ هم بدون اجازه ی من این کار رو انجام داد.پاینده باشی
من از دادن پست وزارت به ده نمکی بسی احساس خرسندی مُکُنُمآقا یه خورده آب خنک بریز تو تشت درجه تب رفت بالا:))
ترسیدم راجع به من فکر های بد بکنین…بانو
حیف اون تخمه های آفتابگردون و لینا که سر یه همچین فیلمی خورده بشه…
میبینم که اینجا رو تو بالاترین گذاشتی میثم جان
صبا جان با تعریف شما از پاشویه و با توجه به پیشنهاد مهندس پنگول جونی مبنی بر عدم استفاده از نمک ( که البته برای سلامتی بسیار مفید است ) اگر ده نمکی ( مامانشینا ازبس با نمک بود بهش می گفتن پفک نمکی ) وزیر ارشاد بشه دیگه نباید پاشویه رو بخونیم این از جمله استدلالهایی که من از رییس جمهور جون یاد گرفتمپس میثم لطفا اسم بلاگتو عوض کنعکستو دوباره با دقت دیدم خداییش دستت درد نکنه ولی این صندلیه مال کی بود؟ ایشالا صندلی ریاست بعضیاست که قراره از روش بیفتن ؟؟؟؟ الهی موجا با خودشون برده باشنش!!!! بحق پنج تن طعمه کوسه ها شه البته اگر بعدا ادعای پیامبری کنه نباید بهش خرده گرفت موید باشی
در مورد اخراجی ها باید بگم که دلیل فروشش سلیقه عموم مردمه!!! یه وقتی با یه استاد موسیقی صحبت می کردم که این آقای X دلش به چی خوشه این اشعار خر در چمن را می خونه؟ گفت اگه تو نمی پسندی واسه مردم تصمیم نگیر. اگه مشتری نداشت ساخته نمی شد. فعلاً مردم قوی تر از اخراجی ها به گروه خونشون نمی خوره!!!!اما در موردد "دربارۀ الی": طبق معمول اگه یه فیلمی تو ایران به درد بخور به نظر برسه در بهترین حالت اصل برداری از کپی است!!! فیلم Husbands and wives از وودی آلن رو ببینید تا بفهمید این سبک فیلم ۳۰ سال پیش داشتیم و برای اهل فیلم جذابیتی نخواهد داشت. ضمناً کارگردان محترم کلی نگاتیو حروم کردند. آخه اون بازی مسخره تو شمال باید یه رب وقت تماشاگر رو بگیره؟ به نظر من یک ساعتش اضافه بود. در کل خیلی انتظارم بیشتر از اینا بود بعد از این همه سال که رفتم سینما.
۱. سوغاتی خیلی خوبی بود، فقط کاش اون صندلی واقعاً خودش افتاده باشه!۲. نمیدونم چرا وقتی کامنت پنگول جونی رو میخوندم و رسیدم به قسمت «پاینده باشی» علیرغم میلم از خنده منفجر شدم و مؤفق به بیدار کردن پدر مهربونم شدم که در نهایت مهربانی لگدی به ماتحتم زد و گفت آروم باش نصفه شبی … و خندید و رفت!
راستی میثم جان! میشه من یه چیز دیگه هم بگم؟نمیدونم متن بخش نظرات رو میتونی تغییر بدی اما اگه میتونی در اسرع وقت کلمهی سپاسگذار رو تغییر بده و اون رو با «ز» بنویس … یکی از چیزهایی که من رو به شدت در دنیای مجازی آزار میده، نوشتن سپاسگذار به همینصورته! (آیکون غلامعلی حداد عادل!)
موسیو گلابی عزیز؛صندلی که خودش افتاده بود، خیالت تخت. اون پنگول جونی هم همونیه که یه بار بهت گفتم. اول آشناییمون اگر یادت باشه. سپاسگزار رو هم عوض می کنم. جان من این حداد کش لقمه رو بکش اون ور.
مصطفی موسوی گل؛خوشحالم که می بینمت اینجا. اون علی خادمی که آخه همش سرش توی کتابه. بیآد هم که می دونی ساز مخالفه. اون کاکتوسی که براش گرفته بودم رو یادته؟ اون می گفت توهم زده که گوشت خواره. دیگه تا ته خط برو.Wink
به تو…به این گفتگوهای تو در تو…به روزگار…به خاطرات دور و نزدیک: یک پایان تلخ بهتر از یک تلخی بی پایان است…تلخی بی پایانی که با همه شخصیتهای این فیلم موند و پایان تلخی که فقط با الی همنشین شد…و این روزگار و ما و تاویل هایی مکرر از این جمله و این تاویل هایی مکرر از جنس این روزها
و اینکه…من تازه واردم اینجا اما عجیب یه حسی بهم میگه این منتقد خودتی;)
از سخنان مهندس پنگولی حض وافری بردم…:))پ.ن:در املای کلمه ی حض شک دارم به شدت
عرض کنم که کاش تاتی تاتی میکردم..چون هم شرف داره به دویدن واسه کتک زدن دیگران هم اینکه حداقل صدای ولش کن ولش کن مردم بیچاره اون موقع خطاب به فشاریون توی گوشم نمیموند..که الان تبدیل بشه به..< نکش بی ناموس! حتما سیر تحولات شعارها و دفاعها و کتکها رو که دیدی مورخ!این جمله قشنگ ترین جمله توی کامنتات و پستت بود.
در مورد اقای ده نمکی هم بگم ، چرا این اتفاق را به فال نیک نمی گیرید.چماق بدست دیروز ، چماقش را زمین گذاشته و دوربین فیلم برداری گرفته دستش. و فقر و فحشا را ساخته این اتفاق بد نیست ، پس بیایم این تغییرش را بپذیرم.این اصلا بد نیست که الله کرم ها شدند دکترای اقتصاد و به جای چوب ، قلم بدست شده اند.خوب یا بد ، اگر قلم ما و دوربین های ما حق باشد . مردم قضاوت می کنند
توی این پستت من کاملا باهات مخالفم.من در مورد الی را ندیدم ، اما فیلم هایی که صورت روشنفکرانه دارند نباید جوری ساخته شند که مخاطب عام راجذب نکنند.تفاوت هالییود با فیلم های کن و اروپایی در اینه که هالییود علاوه بر این که در بسیاری از فیلم هاش حرف های زیادی برای گفتن داره(منظورم فیلم های معمولی و گیشه ایش نیست) اما به زیبایی تمام در کنار هدف داستان و اصل منظور جریان را به نوعی پیش می بره که دیدن فیلم هم خیلی واست خسته کننده نیست.در کنار توصیفایی که گفته بودی ، دوستی بعد از دیدن فیلم وقتی ازش پرسیدم داستان چطور بود ، گفت یک نفر می ره تو دریا میمیره بعد همه می رن دمه ساحل گریه می کنند.به توصیفش کار ندارم اما نگاهی به فیلم های روشنفکری ما و جامعه ی اروپا بکن و میزان فروشش را و استقبال مردم را از ان ها ببین و بعد با فیلم های مشابه توی هالیوود مقایسه کن. من اخرین فیلم روشنفکرانه ی ایرانی که دیدم( نمی دونم اسمش چی می شه) گبه بود از مخمل باف بعد از اون تصمیم گرفتم دیگه هیچ فیلمی را نبینم.به نظر بیننده ها باید احترام گذاشت
سلام به همه….عید دسته جمعی رفتیم اخراجیها۲ رو ببینیم ، ولی راستش از صف طولانی مقابل سینما برای دیدن چنین فیلمی خوشمون نیومد ، این شد که رفتیم "بیست" رو دیدیم….درباره الی رو ۲بار دیدم . به نظرم حرف نداشت . متاسفانه توی زندگیم بارها دیدم کسانی رو که بدون تفکر و از روی ظاهربینی و حرف دیگران کسی رو تا عرش بالا بردند و فرداش تا فرش پایین کشیدن . حتی مواردی رو که واقعا اسم طرف رو هم نمیدونستند !….شاید کوته بینانه فکر کرده بودم ، ولی تصور نمی کردم کسی باشه که از چنین فیلمی خوشش نیومده باشه !
به سعید مروارید:""در مورد اقای ده نمکی هم بگم ، چرا این اتفاق را به فال نیک نمی گیرید.چماق بدست دیروز ، چماقش را زمین گذاشته و دوربین فیلم برداری گرفته دستش""ای کاش فال نیک مارو اینطور خراب نمیکردند…صحنه- میدان ونک- خ ملاصدرا-۳ مرداد:در میان مردم و فشاریون..چند نفر با پوشش خبرنگار پرس تی وی حضور داشتند..پس از لحظاتی با حمله فشاریون به مردم……….> دوربینهای خود را زمین گذاشتند و به سمت مردم حمله ور شدند تا مبادا از فیض کتک زدن آنان بی نصیب بمانند!میدونم میشه گفت که از اول خبرنگار نبودند…اما ا ا ا آیا فرقی میکند؟؟؟ این ده نمکی همانیست که میگوید گذشته ها گذشته اما من نبودم که قبلا یا زهرا گویان به بچه های مردم حمله میکردم و وقتی پای تبلیغات ا.ن میرسه میره مصلی آقاشو ببینه!!خلاصه::: مهم اینه که تغییرش تغییر در باور بوده یا عوض شدن سنگرش در مقابل من و شما!
امین شاهنده عزیزم؛رفیق قسم میخورم که من نیستم. درسته که دروغ داره توی جامعه نهادینه میشه، ولی بیا و حرف ما رو باور کن.ــــــــــــــــــــــــــــسعید مروارید؛صورت روشنفکرانه رو نمیدونم. اگر منظورت فیلمهای جنس مخملباف هست که از گبه به عنوان نمونه اسم بردی، من هم باهات موافقم. فیلمهایی مثل گبه، طعم گیلاس، خانه دوست کجاست، راه دموکراسی و… برای مخاطب عام ساخته نمیشوند. اصلاً جامعهی بینندهی آنها متفاوته. ولی درباره الی متفاوته. از به کارگیری بازیگران نام آشنا و لوکیشن فیلم و انتخاب طبقه متوسط و… همه نشون میده این فیلم سعی کرده دنبال گیشه هم باشه. نکته اینجاست که این فیلم تأثیرش رو گذاشته. یعنی یه جامعهی آماری محدودی این فیلم رو پسندیدن و اتفاقاً در موردش حرف میزنن و تأییدش میکنن. این اتفاق برای اون دسته از فیلمهایی که مد نظر تو هست نیافتاد.ولی همین فیلم چرا نمیتونه مخاطب عام رو قانع کنه؟ چرا نمیتونه همهی کسانی که به سینما رفتند رو اغنا کنه؟ آیا چیزی به غیر از مشکل نگاه اکثریت مردم ما به مسائل هست؟ آیا چیزی به جز فقر فرهنگی حتی در قشر تحصیلکرده ما هست؟ آیا نباید پذیرفت که ژست روشنفکری در ایران بیداد میکنه؟ آیا نباید پذیرفت که دانشگاهیان ما وظیفهی مهمی در روشنگری جامعه به عهده دارند، ولی اولین قدمها را هم برنمیدارند؟ آیا نباید قبول کرد فیلمهای مثل چارچنگولی، اخراجیها و هزار تا فیلم مزخرف دیگه که حتی اسمهاشون رو هم نمیدونم از کمترین استانداردها برخوردار نیستند و اتفاقاً فروش هم میکنند؟ آیا نباید به نگاه مردم به این مسائل شک کرد؟ آیا نباید برای ارتقاء سطح سلیقه مردم تا آنجا که میتوان قدم برداشت؟میرحسین موسوی در مناظره انتخاباتی و در دودقیقهی پایانی که وقت داشت مردم را دعوت کرد به «عمیق بودن». این حرف خیلی بزرگه. خیلی وسیعه. عمیق بودن در همه چیز. ما تا جامعهامون رو به سمت عمیق بودن سوق ندهیم موفق نخواهیم بود. مگر نه اینکه اگر کسی لذت واقعی فیلمهایی مثل وکیل مدافع شیطان، همشهری کین، Crash و… را بچشد دیگر آن را با اخراجیها تعویض نمیکند؟ مگر نه اینکه همهی ما مارمولک را دیدیم و لذت بردیم و تا همین حالا از تکه کلامهایش استفاده میکنیم؟نظر شخصی من اینه که میشود مردم را به تفکر واداشت. میشود با پیشنهاد کردن و توضیح دادن چند فیلم خوب و یا چند کتاب خوب و یا حتی چند موزیک خوب سطح سلیقه را در خانواده و محیط کار و اطراف بالا برد.آنهایی که میگویند مردم برای اینکه غمهاشون رو فراموش کنن به دیدن این فیلمها میرن، به ما حق خواهند داد که اگر لذت بردن از فیلمهایی که سرشان به تنشان میارزد را یاد بگیرند آن را با چیز دیگری عوض نخواهند کرد. چرا که حتی فیلمهایی هستند که مزه آنها تا چند روز در دهان آدم میماند.دقیقاً وظیفهی تاریخی ما از همینجا شروع میشود. اگر از فرهنگ مردم گله داریم، باید از همین جا شروع کنیم. فرهنگ سازی از محیط پایین شروع میشود و بیشترین وظیفهی آن به گردن من و شما است. ما که به اینترنت دسترسی داریم. علم استفاده از آن را داریم. ما که تحصیل کرده هستیم. ما که اخبار روز را داریم. ما که مقالات دم دستمان است. خلاصه مقدار زیادی از این بار چه بخواهیم و چه نخواهیم گردن ما است.
و باز هم سعید مروارید؛در مورد به فال نیک گرفتن دوربین و قلم به دست شدن گروه فشار.رفیق من؛فکر نمیکنی که اتفاقاً این خیلی خطرناکه؟ یعنی اینها الگوی نسل بعدشون نمیشن؟ یعنی بچه هفده هجده سالهای که چماق دستش میگیره آرزوش نمیشه که یه روزی جای دهنمکی رو بگیره؟:))میترسم تا چند وقت دیگه برن توی مدرسهها از بچهها سوال کنن بگن دوست داری چی کاره بشی؟یکی بگه درس بخونم مهندس بشم پل بسازم.یکی بگه درس بخونم دکتر بشم حال مامانم رو خوب کنم.یکی بگه درس بخونم خلبان بشم با دشمن بجنگم.یکی بگه چماق بگیرم دستم، مردم رو بزنم که کارگردان بشم.این که فاجعه میشه که. یعنی آقای دهنمکی پاداش چماق بازیهاش رو داره میگیره. مگر نه آخه دهنمکی… لا اله الا الله
درباره الی رو ندیدم چون هنوز توی سینماهای شهر ما نیومده اما تعریفش رو خیلی شنیدم و اینکه نمره قابل قبولی رو گرفته ، با اینکه ندیدم میتونم بگم یکی از ماندگارترین فیلم های تاریخ ایران میتونه باشه.خوب یه جورایی هم با حرفات موافقم و هم با بعضی از نظرات دوستان ، من خودم شخصاً فیلمی رو که میخوام نگاه کنمو با وسواسی خاصی انتخاب میکنم ، دوست دارم تاثیرش حداقل تا یه هفته روم باشه یا به قول خودت مزه اش لای دندونم بمونه . شاید سینماهای خودمون ما رو بد عادت کردن ، توی سینمای ایران تو این چند دهه چند تا فیلم پر و پیمونه دیدی . شاید به تعداد انگشت هم نرسه فیلم هایی که از همه لحاظ آبکی هستند. این خودش بی تاثیر نبوده روی افکار مردم، نحوه نگاه کردن به مسائل و همه چیز …. ماها عادت کردیم به چیزای آبکی و فیلم های عمیق برامون قابل فهم نیست .یا یه جوری احساس میکنم دوست دارند مردم رو به این نوع سطحی نگری سوق بدند این رو میشه از عملکرد صدا و سیما هم به وضوح دید.
نوشته موثر واقع شدرفتم فیلمونتیجه اخلاقی که مادرم گرفت: باید خیلی مواظب برادرم محمد باشیم :))نتیجه من: خیلی مسرور شدم که نگران من نیستند :D
بحث از آزادی اندیشه ونقدپذیری نیاری به میون کشوندن امثال سروش رو نداشت ایشون اشکالات جدی در عقاید وگفتار دارن که یقینا از جانب مرتفع اندیشی چون تو هم قابل دفاع نیست پس الکی بهونه دست دشمنان اسلام ومسلمین و یا همین منتقد نازنین ندههمین رسانه سراسر میلی روبروی ما هزار بار بسه برای مثال نقض آزاد اندیشیدرباره اخراجی ها: فروش نکرد عزیز برادر فروشش دادن! برو یه آمار بگیر ببین حتی مهد کودکها رو هم برده بودن برای تماشا(الکی) اونم تو یه اکران بسیار طولانی وتو ایام تعطیلات که خیلی از مردم دنبال الکی پر کردن اوقات فراغتنبه مردم ایراد نگیر همونی که تو میدونی رو مطمئن باش مردمم میدونن حتی اون بدبخت ترینشون(مث من p:) اونا فقط به گوش من وتو نمیتونن برسونناز بس هنرمندارو به حاشیه کشوندن وجلوی کار رو گرفتن که این بلا سرمون اومده تقصیر مردم نیسدربارهی درباره الی:خوب بود اما نه اونقدر خوب! خداییش قبول داری افت شدید کیفی سطح فیلمای خوبمون رو؟ بد نیس یه کم هم به خودمون بیایم وببینیم تو این وانفسای قحط الرجل تو کارگردانی وفیلمای خوب چقد ذائقه سلیقهای و خواستههای خودمون هم پایین اومده به عبارتی چقد قانع شدیم!از جمع ده دوازده نفری دوستای تو اگه تو فیلم خوش ساخت درباره الی به اندازه کافی حرف برای جلب مخاطب وجود داشت حداقل باید نصفشون نظراشون چیز دیگهای بود اون دوستا که از طیف مردم "اخراجی" پسند نبودن، بودن؟پس اشکال در چیزای دیگه هم هستالبته نظرشخص خودم این بود که فیلم خوبی بود اما نه عالیاین جمله هات قشنگ بودن تو نقد این فیلم:این فیلم درباره واقعیت بود واقعیتی که هر موجودی مقداری از آن را در خود مخفی کرده است واقعیتی که در این جهان محکوم به دفن شدن (وپنهان ماندن) استاصلا یکی نیس بهم بگه کی گفته تو همش بیای اینجا واونجا نظر بدی؟وا! یک کاره! ………..ببینمت تو همه اینارو با همون آیفون اون یارو دم در انفرادیه نوشتی؟ فکر کنم آیفونش یکی ازوناییه که م.ه از اسرائیل وارد کشور کرده بوده! آره؟ مشخصاتش چه جوریاس؟بابا تو عجب مهره ماری داری پسر! میزنن دهن مردمو اونجا خورد و سرویس میکنن اونوقت جلوی تو آیفون پیشرفته نیگه میدارن تا صداتو به جهانیان برسونیاونوقت تو از وضعیت فرهنگی و وزیر احتمالیمونم ایراد میگیری؟ این همه نمکو میخوری و اینجوری دهنمکی میشکونی؟!!! پنگولی جون بیا رفیق نگو نگفتمها! ببین حالا از انفرادی هم سه روز بردنش شمال با دوربین! با آیفون ببین چقد مورد مهرورزیه! آره رفیق ازون لحاظ! حواستو جمع کن باید برای رفیق.م.الف اساسی تواضع کردهمگی رکوع
ایستاده با مشت؛اول اینکه از رقصنده با گرگ چه خبر؟ دوم اینکه دوستانی که با من اومدند تماشای دربارهی الی… بیشترشون با عرض شرمندهگی اخراجیها پسند بودند.فکر کنم گویا بود.;)در مورد آیفون هم اشتباه نشه یه وقت. من میگفتم سربازه بیرون مینوشت. به من میگفت تو یکی از بزرگان نهضت سبزی و من هر جوری شده پیام تو رو به دوستانی که راست راست دارن توی خیابون میچرخن و قدر آزادی رو نمیدونن میرسونم. فکر کنم سربازه داشت روی کاغذ مینوشت و بعد رفت پاشویه کرد و بعد حتی کار به جایی رسیده که داره به جای من کامنت هم میذاره.
همتون شناسایی شدید.مراقب خودتون باشیدفقط بدونید که کار من نبوده. من اعتقاد داشته و دارم که با روش های مسالمت امیز می شه شما رو اصلاح کرد.سعی می کنم از هرگونه اقدام منصرفشون کنم برام دعا کنید.
اخراجی های دو رو ندیدمچون نمی خواستم به آرمانهای یک نسل به طرز مذبوحانه ای بخندم…اخراجی های دو رو ندیدمچون نمی خواستم به دردهای دایی جان بخندم…اخراجی های دو رو ندیدمچون می دونستم هزینه ای که این فیلم باهاش ساخته شده،پول خون آدمهاست……روزای اول بعد از انتخابات تصاویر ایران رو که می دیدم تصمیم گرفتم یه پست بذارم و بنویسمهر وقت می روید تظاهرات حتماً با خودتان قلم کاغذ ببرید امضا بگیرید از این چماق به دستان!!!خدا را چه دیدید شاید یک روز همانی که تو امضایش را داری بشود کارگردانی…وزیری…یا حتی رئیس جمهوری……درباره ی الی رو خیلی دلم می خواست ببینم وقتی آمدم ایران اما اون دو روز لعنتی……و اینکه اینجا رو ببینhttp://www.jabbarkakaei.blogfa.com/و اینجاhttp://www.jabbarkakaei.blogfa.com/8801.aspxیه روز به دنیا خندیدیم ، یه روز به همدیگه ، حالا به خودمون می خندیم.(نظرات شخصی به نام داووودآبادی رو بخون)و بعد جوابیه:کاش به جای نسل من هم بخندند.
اولا عکست عالیه میثم مثل همیشهدر باره ی فیلم زیبای درباره ی الی متاسفانه توی جامعه ی ما هنوز مردم دنیال فیلم های سلطان قلبی اندموضوعی جز ازدواج و اعتیاد و …نباشه از دید مردممان متاسفانه فیلم نیستهنوز مردم دلشون می خواد آخر فیلم خوب تموم بشه و همه به هم برسن و مریضا شفا پیدا کنن با دعا و راز و نیازو…عاشقا بهم برسن و آخر فیلم بچه دار بشن و خوب و خوش می شه یه فیلم دوزاری!!!درباره ی الی اما متفاوت بودکل فیلم مفاهیم بالاتر از خیانت یک زن به نامزدش و دروغ و اشتباهات پی در پی جمعی رو دنبال می کرد.هنر زیبای گلشیفته فراهانی را عده ی کمی تحسین کردند …آشفتگی هایش …گریم زیبایش!!فیلمنامه البته پایان خوبی دارد(یادآوری سکانس پایانی که همگی به رهاندن اتومبیل به ساحل نشسته می اندیشند)اما چه مفهومی پشت این سکانس اخر بود!!؟ این مفهوم را باید درک کرد*من خودم شخصا به جز خود فیلمنامه تمام دیگر قسمت ها نظیر کارگردانی ، بازیگران و گریم و … عالی بوداما فیلم نامه از دید من کمی نیاز به کار داشت …هر چند من خیلی نمی تونم نظر بدم چون کار سینما با تئاتر خیلی متفاوتهنمایشنامه نویسی با فیلمنامه نویسی فرق داره اما از دید یک تئاتری ، نمایشنامه نویس می گم که فیلنامه اش هنوز خیلی قطعی نبوده
برای دوستانی که علاقه مند به پیگیری دربارهی نقد های فیلم درباره ی الی هستند :روز شنبه دهم مرداد ۸۸ ساعت ۵ فیلم درباره ی الی با حضور کارگردان اکران و به نقد گذاشته می شن علاقه مندان در سایت سینمای ایران ثبت نام کنند
آی گفتی! آخ که دلم خونه از دستشاین روزها همش میره دور و ور دکتر میچرخه بش میگم برای تو افت داره اما میگه تو نمیفهمی رقصنده با گرگ خودش میدونه با کی برقصه—-آهای طفلک ازین به بعد نمیخواد با اون رفیقای نا باب اخراجی ها دوست بری سینما همین جا یه خبر بده ده دوازده نفر که سهله صدو ده تایی باهم میریم سینما کلی هم از فیلمای خوب استقبال میکنیماصلا یه جلسه نقد دست به نقد کنار جوب آب بعد از دیدن فیلم میذاریم—-بابا یکی از بزرگان نهضت سبز! خودتو لو نده دیگه اعتراف کن که کوچیکی! ببین شناسایی شدیم هممون بترس از عاقبت کار
درباره الی رو ۲بار سینما دیدم.عالی بود.اونقدر بازیهاش طبیعی بود که آدم فکر میکرد چندوقت بوده یه فیلم خوب ندیده.اخراجی ها رو از دوستم گرفتم و خونه دیدم.اونم در حالی که کلیشو زدم جلو.یه پیشنهاد راستی.کتاب قمار عاشقانه سروش رو جای دیدی یه نگاه بنداز.جالبه.
منظور من در مورد نمایش فیلم ها این بود که در کشور های اروپایی با سرانه ی مطالعه ی بسیار بالا و دسترسی ازاد به اطلاعات فیلم هایی مثل بورات و فیلمی جدیدی که بازیگر بورات توش بازی می کنه فروش های زیادی می کنه.این دلیل به بی سوادی ان های نیست دلیلش اینه که هر روشنفکری هم باید با دیدن فیلمی مسخره و بی مسما می تونه و باید بخنده.البته از نظر من اخراجی های ۲ را باید از دید کارگردانی ضعیفش و معنی سخفیش زیر سوال برد. اما اخراجی های یک و فیلم های دیگه ای حتی مثل چهار چنگولی ، دلداده هوو می تونه جند ساعت خنده را برامون به ارمغان بیاره با همه ی لودگی هاش.می شه روشنفکر بود ، تحصیل کرده بود منادی فرهنگ ناب بود و با دیدن فیلم های از این نوع خندید. و همین خندیدن در کنار مردم منجر به فرهنگ سازی شد.من معتقدم که سینمای ما باید ابزاری جهت فرهتک سازی بود اما نمی توان فیلم هایی که عام نمی پسند را با هر انچه که در پشت معنای رویین دارند به زور به خورد ان ها داد.انصافا نمی توانید فرهنگ سازی کنید بدون انکه در ان لذت را قرار دهید.باید هم ذهن و روحتان درگیر باشد و هم از دیدن فیلم لذت ببرید(منظورم عامه ی مردم است)فیلم هایی مثل سگ کشی ، نسل سوخته ، درباره ی الی و دعوت….(من چون فیلم ایرانی کم می بینم همین ها به ذهنم اومد) هر قدر هم که زیبا باشند اما لذتی که به بیننده می دهند در ان حدی نیست که ارزش دیدنش را داده باشد.سینمای ما اگر می خواهد فرهنگ سازی کند و فیلمی عام پسند اما دارای معانی عمیق بسازد باید این دو را (لذت و معنی) در کنار هم داشته باشد.به طور مثال در ژانر دفاع مقدس بسیاری از فیلم های حاتمی کیا علاوه بر معانی عمیقش و قابل فهمش و نگرش زیبایش ، لذت دیدنش را به بیننده ی ان می دهد.جون بیشتر از فیلم به کتاب علاقه دارم مثالی هم از کتاب بزنم.شما هم کتاب های احمد محمود را می توانید بخوانید و هم از بزرگ علوی را مفهوم ها مشابه اند اما خواند از جمال زاده و محمود شیرین است در برابر ان همه مفهوم زیبایش اما در همان نوع کتاب های بزرگ علوی با همه ی مفاهیمش کسل کننده و و خواب اور.
اینو از دست ندیدن:http://spaghettidish.blogspot.com/2008/08/blog-post_04.html
به س-الف و میثم.در مورد ده نمکی نظر س-الف برایم عجیب بود.سوال من از س-الف این است که ایا شما هرگونه سنگر مخالفی را نقد می کنید و نفی.با بی اخلاقی در مخالف بودن جون حمله به ده نمکی به خاطر حمایت از مواضع دکتر … خیلی مقبول نیست.ایشون عقیده اشون عوض نشده نوع مبارزه شون عوض شدهاما به میثم:انصافا من به این قضیه از این دید نگاه نکرده بودم در این زمینه می تونم فعلا حق را بدم به شما تا برم تحقیق کنم که البته از اونجایی که اصلا موضوع ارزش داری نیست باید بگم حق با شماست…اعتراف صادقانه: حساسیت من به فیلم یه خاطر اینه که من حتما در هفته یک فیلم از این دسته فیلم ها که گفتی می بینم معمولا هالیوودی و بعضا ایرانی.و از دیدنشون بسیار لذت می برم.تازه فردا قرار هوو را ببینمloolبهم برخورد.
به منتقد:اینو نگم می میرم…منتقد عزیز.دقیقا امر می فرمایید که چه کسی شناسایی شده.صاحب بلاگ که با اسم شخصی می نویسه.بسیاری از کسایی هم که می نویسند با همون اسم واقعی می نویسند.اما بر فرض که این گروه خس و خاشاک را هم شناسایی کردید.باید دعا کنیم که چه اتفاقی نیافته.زندان نریم؟ترور نشیم؟ کتک نخوریم؟ کشته نشیم؟ به خاطر اقدام بر علیه امنیت ملی حبس نکشیم.اخه نوشتن چند طنز و مطالبی که حتی شاید نشه به اون ها مطلب تند سیاسی گفت چرا ارامشتون را اینگونه بهم می زنه.جناب منتقد عزیز.اگر معتقد به اصلاح هستید من اماده ی اصلاح شدنم. در فضایی منطقی.اصلاح در مورد هر موضوع که شما به خواهید و به هر شکل که بخواهید حتی می توان مکانش را درب جنوبی زندان اوین گذاشت.قول هم می دهم که شما را هم به میثم معرفی نکنم تا ناشناس بمانید هر گونه تضمینی هم می دهم.بسم اللهامیدوارم هر چه زودتر به وظیفه ی امر به معروفتان عمل کنید و حتی اگر لازم بود نهی از منکر. امیدوارم بپذیرد.فراموش نکنید که ما اصلاح پذیریم.
اینبار اینقد موضوعات مختلف چپوندی تو وبلاگت که نمیدونم از کدومشون بگم! در مورد تعقل گرایی در جامعه مذهبی باهات موافقم، بهرحال زلال شدن آب به همه کمک می کنه… اما در مورد اخراجی ها و درباره ی الی و این حرفا، بهرحال اگه فیلم برای گیشه ساخته شده باشه سخته ازش انتظار داشته باشی همزمان فیلمی باشه که مخاطب خاص هم بپسنده، ولی متاسفانه در حال حاضر سلیقه عمومی جامعه ما اخراجیها رو ترجیح میده، و علتش اینه که سلیقه هم تربیت پذیره… این آدما اگه چهارتا فیلم خوب ببینن دیگه پاشونو تو الن نمایش اخراجی ها نمیذارندرباره ی الی یه شاهکار بود، یه نقد از منظر فلسفه اخلاق روش نوشتم چند وقت پیش، خوشحال میشم ببینین http://www.facebook.com/profile.php?id=1263920797&v=app_2347471856&ref=profile#/note.php?note_id=108736712371
ممنون از نظرتون.راستی عکس از اولش سیاه سپید بود؟؟
به سعید مروارید عزیزنوع مبارزه؟؟؟مبارزه با چی؟؟با کی؟؟ از چه طریقی؟؟ اتفاقا نظر من اینه که نوع ظاهری قضیه مهم نیست..مهم اینه که اصل و معیار و تفکر اقای ده نمکی همچنان همان است..اینکه در این برهه اینگونه وارد شده نباید تصور کرد که در مبانی فکری ایشان که جز خشونت و زورگویی نیست خللی وارد شده…درضمن منظور من از طرفداری از ا.ن این بود که ۲ دسته اند که از او حمایت میکنند…آگاهان و ناآگاهان…اقای ده نمکی ابدا جزء دسته ناآگاهان نیست و نمیتونه باشه..انسانی که از کوچکترین خشونتها و اهانتهای گذشته به مسولین و بچه های مردم هرگز ابراز ناراحتی نکرده.-برای من و شاید بعضی دیگر ا.ن نماد خشونت و زورگویی و جهل آگاهانه و اصل وجودی گروه فشاره…غیر از ظواهر فکر میکنم توی این ۴۰ روز مشخص شده باشه که ظواهر امر که سعی میکنن مدرن و مثلا سیستماتیک عمل کنن از بین رفته و باطن قضیه اینها جز با زور و قتل و اینکه همه محارب هستند و ما خوبیم راضی نمیشه. بنابراین کسی که آگاهانه ازین نوع تفکر و عمل دفاع میکنه مثل همین ۴۰ روز اگر شرایطش پیش بیاد حتما حاضره به مبارزه ابتدایی خودش برگرده و دوربینش رو با چماق قدیم و باتوم برقی فعلی عوض کنه.با نظر م. الله داد موافقم…اگر سطح توقع و درک ما از فیلمهایی که برامون ساخته میشه اینه بخاطر اینکه جز این به ما نمیگن و نمیخوان که بگن و قبول کنیم که بخوایم یا نخوایم در درازمدت یه درصدی هرچند کم ،سطح دید و عمق تفکر و اولویت های زندگیمون یا نسل آینده بی تاثیر از تفکر ذهنی سازنده های اینگونه فیلمها نخواهد بود. –موضوع اصلا نفی نیست..همه با تمام وجود حضور این جماعت ازما بهتران رو لمس کردند..موضوع فلسفه وجودیه که پابرجاست… و ده نمکی حایت کننده آگاه عروسک این گروه و این تفکره. و بدا به روزی که با تربیت پنهانی و اثرگذاریهای آرام، دید ملت ما و من اینقدر سطحی بشه که لایه بیرونی هرچیزی که نشونمون میدن رو باور کنیم و بد به روزی که از ناآگاهی خیل عظیمی از همین ملت و من که بخواست اینان سطحی نگر شدیم فکر کنیم که خیلی آگاهیم و در آگاهی کاذب ،عنصر اصلی این تفکر رو از یاد ببریمو تغییرات ظاهری رو باور کنیم و نهایتا مشروعیت به وجود اینها ببخشیم.
به منتقد::آدرس رو نتونستی پیدا کنی بگو بفرستم دنبالت حاجی:)اصلا هممون جمع میشیم یه جا که زحمتتون نشهتقبل الله امرک بالمعروف و یور افورت تو نهی المنکربا عشق و یه دونه گلیک غیر خواص
اصولا به نظر ما اون هایی که با اسم مستعار می نویسن یا حضور مشکوکی در فضای اینترنت دارند خطرناک ترند.مرگ بر معاندین
=))
منتقدواسه همین شیر دل بودنتونه که مجهول الحال حاضر می شی؟
دوست عزیز من کار خلاف قانونی انجام نداده ام که بخواهم بترسم ولی آن هایی که اسم مستعار دارند و خلاف قانون انجام می دهند باید از انتقام این ملت همیشه در صحنه بترسندبه اسامی زیر دقت کنیدس.الفتخته سیاهبانوی غمایستاده با مشتمهندس پنگول جونی!!!!!!!!!کدخداموسیو گلابی!!!!!!!!اله نازما همیشه در صحنه می مانیم