سالها پیش دکتر عبدالکریم سروش به دعوت انجمن اسلامی دانشکده فنی دانشگاه تهران، سخنرانی داشت در باب خودشناسی در مثنوی. بدون آن که کلیت بحث را تأیید یا رد کنم، معتقدم در یک جامعه اسلامی آزادی اندیشه و نقد جریانات مختلف از عواملی است که هر چه بیشتر به آن پرداخته شود و در مسیر صحیح هدایت شود موجب تقویت ریشههای مذهبی خواهد شد. بر این باورم که ریشههای مذهبی تنها وقتی قابل اتکا هستند که پشتوانهی عقلانی داشته باشند. نقطهی قوت جامعه اسلامی در ترویج اسلام تأکید روی عقلانیت و مجاب کردن ناآگاهان و یا حتی مخالفین در یک بستر آرام و سرشار از تعقل بدون تعصب است.
گوش کن. گوش کن. هوو نکش. این آقا باید بیاد مناظره کنه. هی در میره. ما بهش گفتیم که بیآد مناظره. و…
از من بپذیرید که لازم به توضیح نیست آقای مصباح یزدی و بقیه از مناظره با شرایط مناسب فرار کردند و اساساً تفکری که به زور متوسل میشود را چه به مناظره؟
بعد آمد پایین و با بقیهی همراهان روی کف سن نشستند و شروع کردند به سینه زدن و تکرار ذکر مقدس حسین،حسین. بعد هم بیرون سالن. آن شخص کسی نبود جز کارگردان برجسته مسعود دهنمکی.
اخراجیهای دهنمکی نه طنز است، نه جایی برای تأمل دارد. از همان فیلمهایی که با تخمه آفتابگردان و لینا لولهای با رنگ طبیعی و روغن بدون ترانس عقدشان را در آسمانها بستهاند. فیلمی که با شعور مخاطب به سطحیترین حالت ممکن برخورد میکند، چون تفکر پشت آن مشخص است. کارگردانی با آن سابقه نمیتواند ساختارهای ذهنیاش را تغییر عمدهای بدهد. پیام به دوستان این است: «نگذاریم چنین تفکراتی، سازندهی سلیقهی ما باشند».
فروش میلیاردی اخراجیها در حالی است که فیلم خوش ساختی مثل «درباره الی» مورد استقبال چندانی قرار نگرفته است. درباره الی فیلمی در باب «واقعیت» بود. واقعیتی که هر موجودی، مقداری از آن را در خود مخفی کرده است. هر کدام از انسانها و حتی دریا. واقعیتی که در این جهان محکوم به دفن شدن است. صحنههای پانتومیم، تأکید کارگردان را بر موضوع فیلم نمایان میکند. لانگشاتهایی از دریا تأییدی بر ابهام است. قصدم بحث بر سر این فیلم نیست که اساتید بسیار بهتر و پختهتر از من این کار را انجام دادهاند.
مشکل از جایی شروع شد که من به اتفاق عدهای از دوستان به دیدن فیلم درباره الی رفتم. از یک جمع ده دوازده نفره فقط یکی دو نفر از فیلم خوششان آمد. قبل از خداحافظی نظر دوستان را جویا شدم و از آنها پرسیدم پیام فیلم چه بود؟ تعدادی از جوابها را برایتان مینویسم و بابت طولانی شدن مطلب عذرخواهی میکنم.
- منظورش این بود که قبل از سفر باید به خانواده اطلاع بدی.
- منظورش این بود که وقتی یه اتفاقی میافته همه میخوان تقصیر رو بندازن گردن هم.
- میخواست بگه وقتی یه اتفاقی میافته تازه میفهمی که کی منطقیه و کی نیست. مریلا زارعی روی مخم بود.
- دختره اشتباه کرد دیگه. وقتی میدونست الی شوهر داره نباید میگفت بیآد. فیلم میخواست بگه توی دوستیهاتون دقت کنید.
- میگفت لب دریا ویلا نگیری. بچهات رو هم تربیت کنی توی دریا نره. بهش دروغ یاد ندی.
پنگول دوست داریم
عکس فوق العاده است میثممرسی
یادش بخیر کشتم خودم رو که بابا این ده نمکی همونه و این فیلم هیچی نداره جز این که شما ظاهری رو که اونا میخوان ببینید…فکر میکنی چقدر باید صبر کنیم تا من و امثال من بفهمن که عمق مطالب رو ببینن؟؟؟ راستی من هنوز اخراجیها رو ندیدم!روزی که ده نمکی به مصلا رفت برای تبلیغ انتخاباتی ا.ن به دوستانم گفتم..ببینید این آدم بازگشته به سمت ملت را!!!
درباره الی رو دیدمنظر من اینه که مجموعه ای جامعه رو به تصویر کشیدپایبند بودن هانگرانی هابی تقاوتی هانادیده گرفته شده هاو خیلی چیزای دیگه
ای مرفه بی درد!من ِ رشتی خونه و زندگیم رو ول کردم، فرت و فرت تو تظاهرات شرکت میکنم، از عید تا حالا ولایت نرفتماون وقت تو سه روز تلپ میشی شمال؟حقا که اغتشاشگری بیش نیستی
اخراجی ها رو نرفتم سینما ببینم، چون هنوز هم معتقدم که این فیلم جز یه فیلمی که به اتکای طنز بارگراش میفروشه چیز دیگه ای نداره، یعنی اگر اکبر عبدی و امین حیایی و یکی دو تا بازیگر دیگه رو از این فیلم بگیری هیچی ازش نمیمونه. درباره الی رو وقت نکردم برم سینما ولی از حرفایی که زدی یاد فیلم پری افتادم، یه فیلم خوش ساخت که موقع شروعش سینما پر بود از آدم و نیم ساعت بعدش ۷۰ درصد سینما خالی شده بود.من زیاد اهل سینما رفتن نیستم ولی مطمئنم فیلمی مث درباره الی که تو دنیا جایزه گرفته حتما حرفی برای گفتن داره.پ.ن: حوصله حرف سیاسی زدن نداشتم
به منتقد!!:«نگذاریم چنین تفکراتی، سازندهی سلیقهی ما باشند».راستی منتقد ..توی درباره الی ،کلا چند تار مو دیده میشود؟۱۰۰ امتیاز
من نه اخراجیهای دو رو دیدمنه درباره الی رواخراجی های یک رو هم صد بار تلویزیون پخش کرد، بازم ندیدم!یه بار تو اتوبوس مسیر رشت-تهران، صداشو شنیدم، آخه اگه به تلویزیون اتوبوس نگاه کنم، سرم گیج میج میره
من فیلم رو متاسفانه هنوز فرصت نکردم ببینم بنابراین نمی تونم نظری بدماما جالبه که بدونی من از چند نفر که دیدن پرسیدم نظرشونوجز یکی دونفر از اون هفت هشت نفری که دیدنبقیه گفتن فیلم خوبی نبوداما راستش رو بخوای من هنوز دنبال یه فرصت مناسبم که برم حتما ببینمدر مورد اخراجی ها هم نظرم اینه که منم اصلا خوشم نیومد
عکس بلاگت وسوسه انگیزهدلم هوس دریا کرد………………..متاسفانه باید بگم نسخه سومش رو هم میخواد بسازهبودجش از کجا تامین میشه من نمیدونم
ببخش میثم من بلاگ تو را با پنگول اشتباه گرفتم از پی نوشت به بعد را خوندمالان میرم از اول میخونمP:
می گه نسخه سومش اجتماعیهببین چی می خواد از این اجتماع ما بسازه
در مورد آقای سروش، باید بگم توی یکی دو سال اخیر چیزهایی در موردش شنیدم (از منابع موثق) که دیگه چندان "برای من" معتبر نیست فرمایشات ایشون.البته همینجا اضافه کنم که یه تار موی امثال سروش رو به صد تا ده نمکی نمیدم.ولی متاسفانه هنوز فرصت نشده درباره الی رو ببینم که بتونم نظری بدم.
بر این باورم که ریشههای مذهبی تنها وقتی قابل اتکا هستند که پشتوانهی عقلانی داشته باشند. نقطهی قوت جامعه اسلامی در ترویج اسلام تأکید روی عقلانیت و مجاب کردن ناآگاهان و یا حتی مخالفین در یک بستر آرام و سرشار از تعقل بدون تعصب است….این قسمت خیلی جای کار و فکر دارهراستش من این روزا در مجاب کردن افراد در مورد بعضی از مسایل مذهبی و اسلام و اینا مشکل دارم.راستش بعضی وقتا جواب قانع کننده هم پیدا نمی کنم که بگم.کاش می شد در موردش بیشتر بحث کرد.
یه چیز دیگه.بنظر من مقایسه فروش این دو تا فیلم، حداقل از دو جهت میتونه خیلی مهم باشه و نتایج جالبی داشته باشه.یکیش درک مردم از واقعیات حال حاضر جامعه است. تجربه هایی مثل فیلم مارمولک نشون داد مردم ما (با توجه به فضای بسته جامعه) علاقه زیادی به مطرح شدن حرف های مگو در رسانه های جمعی دارن. اخراجی ها هم از همین قانون پیروی میکنه. یعنی اومد گفت توی جبهه ها همه محمد و حسین نبودن، بهرام و شهرام هم داشتیم. سیگاری و عملی هم داشتیم، نماز نخون هم داشتیم و … دومیش رو نمیگم جالا شما بگویید عامل دوم چی بود؟
مردک من هنوز فیلم رو ندیدم چرا لو می دی فیلم رو؟
یه سوال فنی بگم بگم؟
محبوبهنظر من اینه که این کار کلن اشتباهه. اعتقاد به دین و خدا باید قلبی باشه. اعتقادی که با بحث با شما به دست بیاد، با بحث با یکی دیگه به همون شکل تغییر می کنه و از دست میره.در کل معتقدم بحث (حداقل) در مورد ۲ مساله وقت تلف کردنه۱-مسائل دینی و مذهبی۲-مسائل سیاسی
خوب معلومه پولش از کجا میاد دیگهاین همه بچه مدرسه ای رو به زور بردن اخراجی های دو رو نگاه کنن!
میلادمن منظورم این نبود که با کسی بحث کنممنظورم این بود که اطلاعاتمون در اندازه ای باشه که بتونیم در موردش صحبت کنیم اگه ازمون پرسیدنوگرنه هر کس در انتخاب راهش آزادهلااکراه فی الدین
مهندس پنگولیمن نفهمیدم فیلم چی بود تو از کجا فهمیدی که می گی لو دادی؟
آخه من کجا ان لاینم؟؟من اصلا بیرونم!!
واقعا فیلم خیلی خوبی بوداما تو بدترین زمان هم اکران شد
ای کاش من یک بچه مدرسه ای بودم! (البته فقط یه روز!)اون وقت می تونستم نصف نصف قیمت برم یه فیلم پاپ کورنی ببینم و کلی بخندم و از لینا لوله ایه بغل دستیم بخورممن بی چاره از این بیت المال هیچ وقت سهمی نداشتم!تنها فیلمی که از طرف مدرسه رفتم یارانه ای و مفتکی دیدم، هامون بود!فکر کن! من هامون رو الانم میبینم نمیفهمم! خدا بیامره خسرو شکیبایی رو…یادش به خیر، مامانم یه ساندویچ الویه پر ملاتی برام درست کرده بود… وای چه صفایی کرده بودم! نوشابه هم داشتم! به به….
محبوبهاین خیلی خوبه. موافقم. در هر دو حالت
من کسی را سراغ دارم که اخراجی های ۲ را ۶ بار دیدهالبته خب هر بار یکی از دوست دختراش را مجبور شده ببرهبعضی هاشون را هم تونسته توجیه کنه که فیلمش خیلی هم قشنگ نیست
صبا من حسرت به دلم موند تو یه دونه کامنت بذاری و توش حرف خوراکی نزنی=)))
خطاب به سید علی بنی جمالی:!تا وقتی منو شما و امثال ماها هستن و فیلمش میلیاردی میفروشه…مشکل بودجه نداره!!حداقل واسه ساخت سری سوم الی آخرحالا بماند که دغدغه ای واسه تامین اب و نون و ساندویچ هایدا و مخلفات برادران درظاهر دوربین بدستش که بموقع چماق دستشون میگیرن(( میدان ونک خ ملاصدرا..۳مرداد!)) هم نداره!!!!کلا نداره!
لیلااتفاقن الان که اینو گفتی یادم افتاد منم یکیو میشناسم که اخراجی های ۱ رو ۷ بار دیده.جالب اینجاست که اتفاقن دست بر قضا ایشون از طرفداران پروپاقرص (و یه جورایی دوست و فامیل) دکتر سروش هم هستن D:
به به سلام شما شمال بودی ما این همه نگران شدیممن هم درباره الی رو ندیدمخیلی زیاد دوست داشتم این فیلم رو برماز خیلی وقت پیشولی جریاناتی که بعدش اتفاق افتاد کلا حس و حال سینما رفتن رو ازم گرفتنه تنها از مناز خیلی هافکر کنم واسه همینه که فروشش کم بودقربانی انتخابات شدو نکته بعدی اینکهمردم ما واقعا حوصله فیلم های عمیق رو ندارنکمند کسانی که دوست داشته باشن یه کم فکر کننبیشتر به این دلیل می رن سینما که از فکرا و دل مشغولی های روزانه خلاص شن.شده برای ۲ ساعتواسه همین هم این همه فیلم کمدی بی سر و ته یا عشقولانه های آب دوغ خیاری طرفدار دارهمردم می رن یه ذره بخندن نه اینکه دغدغه دیگه ای پیدا کنن
http://www.facebook.com/ext/share.php?sid=108633359647&h=sillR&u=P-A28&ref=nfاین لینک جالبیه بهش سر بزنید درباره الی درباره الی بود دیگهآقای ده نمکی هم یک روان پریشیه مثل منتقد جون ما ، کجاست راستی؟ خبری ازش نشده هنوز؟ اصلا بلاگت بدون منتقد حال نمی ده فیلم اخراجیهام بد نبود یعنی از یه همچین آدمی که از ساخت فیلم ف… و ف… یه دفعه کارگردان میشه از این بیشتر نمی تونستی انتظار داشته باشیولی درباره الی جزو معدود فیلمهایی بود که میشد درباره اش تاملی داشت و از دیدنش لذت برد احساس نمی کردی که وقتت تلف شده و بجاش می تونستی بری کمی اغتشاش و آشوبگری کنی راستی اعترافاتت خیلی خوب بود مرحبا به شجاعتت
هنوز هم رو اکرانه این فیلم؟اگه هست فرصتو از دست ندمالان برم بزنگمراستی بابا عکس آخر هنرهمرسی آقای میم-الف
دوست عزیز ندیدهجناب آقای الله داددر متن پست شما به حادثه ای اشاره کرده اید که مربوط به سال ۱۳۷۴ می باشداصولا شما آیا در آن زمان دانشجو بوده اید؟در آن زمان تدابیر سختی برای ورود به دانشگاه اتخاذ شده بودشما چگونه در حالیکه دانش آموز دبیرستانی بیش نبوده اید وارد دانشگاه تهران و دانشکده فنی شده اید؟
متأسفانه همین طوره که گفتی، فروش میلیاردی اخراجی های آدمی مثل ده نمکی با اون افکار کثیف و فاشیستی که روزگاری فقط باتوم می شناخت و فحش و کتک، از رفتارهای غیرقابل پیش بینی است که نظیرش را فقط می توان در ایران خودمان دید و بس…اصلاً این حرف رو هم که مدام رو اعصاب بنده است را قبول ندارم مردم ما نیاز به خندیدن دارند پس میروند برای اینکه بخندند، این توهین آمیز ترین و کم مایه ترین استدلالی است که می توان داشت………..اما در مورد فیلم درباره الی، همونطور که نوشتی فیلم خوش ساخت درباره الی با کارگردانی منحصر به فرد فرهادی، اخلاقیات رو به چالش میکشاند، اینکه چه راحت می توان مرز های این اخلاقیات را با توجه به شرایطی که در آن قرار می گیری تغییر بدهی و بعد خود را توجیه کنی، انتخاب طبقه متوسط جامعه که مورد علاقه فرهادی است برای این فیلم افرادی که نه خیلی روشنفکرند و نه خیلی ذهن بسته ای دارند، طبقه ای که اکثریتمان به آن تعلق داریم، آدمهای نازنین ابتدایی فیلم باتوجه به شرایط پیش آمده ناگهان تغییر ماهیت میدهند با نادیده گرفتن و مخفی کردن واقعیت سعی در وارونه کردن اشتباه خود را دارند
میلادکدوم دو حالت؟
در ضمن خوشحالم از اینکه حرف های حق من داره کم کم در دل تیره دوستان شما (که توسط به اصطلاح اصلاح طلبان و در باطن آب به آسیاب دشمن ریزان تیره و تار شده بود) تاثیر می ذاره.مسیج های فراوانی که از دوستاتون به دستم می رسه موید این مطلبه.
عذاب وجدان و تنها راه فرارشم اینه که من که بی تقصیرم
ببخشید منتقد جان مگه شما شناسایی شدید که مسیج به سمت شما سیل آسا رهسپار شده است؟کاش ما هم شما را می شناختیم تا مسیجی مخالف گونه می زدیمکه انقدر خرسند نباشید
منتقد دل تو و امثال تو انقد سیاه که واسه پاک شدنش جوهر نمک لازمه
مرسی میلاد از توضیحتولی این دو تا یه تفاوت دارنااااونکه من میگم کارش توجیه داره:))
دل تیره؟خدا همه مون رو به راه راست هدایت کنهخدا یه کم انصاف بدهبه قول مهرداد یه کم روشنیحس می کنم دارم تو سرزمین عجایب زندگی می کنم
به منتقد::اصولا سال ۷۴ گروه فشار به چه کسی میخواست فشار بیاورد؟!!!هان ن ن ؟اصلا بود؟؟لابد!میگم مدارک مسیجا موجوده نه؟اینقدر حال میکنم همتون در خیالات سیر میکنید..فعلا کابینه رو بچسب که ازین ولتر نشه حاجیراستی…سال ۷۸ من دانشجو نبودم اما هم در کوی دانشگاه بودم هم در دانشگاه تهران و خیابانهای اطراف..آیا هممچین چیزی ممکن ست یا خیر؟شما رو ندیدم احیانا؟ اون موقعها دوستاتون باتوم نداشتن..کلهم چماق داشتن..یادتونه؟ یا بدنیا نیومده بودی؟ یا سنتون ازون طرف قد نمیده؟خلاصه شک منو برطرف کن..مسئلتن.من بودم یا نبودم؟؟چون دانشجو نبودم..پس نبودم؟بودم؟
منتقد کم داریم…یه چندتا از همرزمارو بگو بیان اینجا…ثوابشو تنهایی نبر معصیته والا..واسه راحتیشون بگو اونایی که امروز روز استراحتشونه بیان حاجیآخ دوست دارم وقتی هدایتم میکنن به راه راست..نعوذبالله
مهندس پنگول جونی؛من که راجع به فیلم چیزی نگفتم. بگو ببینم چی میخوای بگی؟ فقط دروغ نگو.——————–محبوبه؛در این گونه مباحث به نظر من باید سعی بشه از موارد ماورایی کمترین استفادهای نشه. شما نمیتونی کسی رو متقاعد کنی که یه آقایی هست که هزار و چهارصد ساله غیبت داره و هی روی این قضیه مانور بدی. تا وقتی موارد واضحی برای بحث کردن در یک جهان علمی وجود داره که همه چیزش اثبات کنندهی وجود خداونده، چرا باید بریم سراغ چیزهایی که اثباتش سخته؟ایراد از همین جا شروع میشه که ما معجزه و صدقه و امام زمان و امام حسین و امام علی و اصل دیدن قرار میدیم ولی در مورد آفرینش و اصل پیام قرآن و اسلام حرفی نمیزنیم و یا در موارد وخیمتر حتی تفکر هم نمیکنیم. این موارد باعث میشه که فکر کنیم نباید بحث کنیم یا بحث نتیجهای نخواهد داشت. بله. بحث بر سر مبانیای که پایههای عقلایی اون شکل نگرفته بیفایده است. یعنی تا شهود نگیری، اصول رو باور نکنی، اعتقاد به صفات خدا نداشته باشی، بحث بر سر مظلومیت امام حسین یا نیابت امام زمان چیز بیمعنیای هست.مثل خانهای که فونداسیون درستی براش ریخته نشده و تو رفتی بالا پشت بومش و راجع به ارتفاعش میخوای حرف بزنی. خب این ساختمون با یه تکون کوچیک ممکنه کلش بریزه و اتفاقاً ریختنش خیلی هم خطرناکه. یعنی به خودت هم آسیب میرسونه. همون بهتر که یا ساختمون ساخته نشه، یا اگر ساخته میشه و یه طبقه فقط داره، اون یه طبقه ریشه و پی درست و درمون داشته باشه که مو لای درزش نره.
س-الفشما زیاد خودتو ناراحت نکناصولا این منتقدین و دار و دسته شون در خواب و خیال سیر می کنناینها در هاله ای از نور هستن خیالات برشون داشتهخدا نیاره اون روزی که ما هدایت بشم
من فقط میتونم بگم بعد از مدتها یه فیلم تو سینمای ایران به دلم نشست اونم درباره الی بود البته بعد از کار قبلی آقای فرهادی یعنی چهارشنبه سوری. این فیلم از فیلم برداری و کارگردانی حرف نداشت. ترسی که تو نگاه یه بچه دو ساله بود کار هر کارگردانی نیست بدونه اینکه اون بچه تو دوربین نگاه کنه. با اینکه از مریلا خوشم نمیاد بازی خوبی ازش گرفته بود. و نکته ظریف دیگه پاک شدن کامل گریم همه خانمهای بازیگر تو صحنه ترس از مردن الی بود. تو فیلمای ایرانی طف تو بیمارستان و کما و هر شرایطی او آرایش مسخره رو به چهره داره.
میثم دقیقا حرفت رو قبول دارمممنون از توضیحتاما من خیلی در این مورد سوال دارم که اینجا شاید جای بحثش نباشهدر یه فرصت مناسب می تونیم در موردش بحث کنیم
اصولا سال ۱۳۷۴ سال شروع خیلی از مسائل بود.شمایی که سال ۷۸ هم حتی دانشجو نبودید اون موقع احتمالا در مهدکودم با دوستان دیگرتان مشغول تاتی تاتی بودید. کمی اطلاع از مسائلی که بر کشور گذشت جهت بررسی علمی و دقیق رخداد ها بد نیست که گویا شما شدیدا در مقوله مربوط به علم و دانش ضعف فراوان دارید و هم اکنون متوجه شدم که در مقوله های تاریخی نیز به شدت ضعیفید.جناب آقای الله داد برای شما دقیقا توضیح خواهند داد که حادثه مذکور مربوط به سال ۷۴ بوده که به نوعی سر آغاز ایجاد بحث های التقاطی در نظام جمهوری اسلامی بوده است که در آن زمان به اصطلاح دکتر سروش و باند کیان سردمدار آن بوده اند.نمی خواستم ضعف های بنیادین شما رو مجددا متذکر شوم و لی خودتان گویا به شدت بر بی سوادی خود تاکید دارید.
جناب آقای الله دادبه نظرم بهتره که در جهت افزایش معلومات مخاطبین وبلاگت بیشتر بکوشی
صبا؛یادم رفت کنار لینا لولهای با رنگ طبیعی و روغن بدون ترانس، پاستیل کرمی رو هم اضافه کنم. شرمنده. ولی خدایی شکمو هستی ها.———————-میلاد؛تقریباً همون صحبتی که با محبوبه داشتم. یعنی بحث بر سر مواردی که اطلاعات کافی از آن وجود نداشته باشه واقعاً بینتیجه است. مثلاً سیاست اونقدر مولفههای تأثیرگذار زیادی داره که نمیگم نمیشه، ولی میگم سخته در موردش بحث کردن و بدون اطلاع داشتن از نهادهای درونی اون نمیشه قضاوت کرد و نظر داد و مباحثه کرد.———————ب.ن.ف.ش.ه؛فیلم هنوز هست. از دستش نده.