وزن کلمات

چند بار شده به آدم‌هایی که چندین سال از من کوچیک‌تر بودند گفتم: «کوچیکتم». زر مفت زدم. چند بار هم به چند نفر که از آن‌ها متنفر بودم، گفتم: «خیلی می‌خوامت». در حالی که نمی‌خواستمشان. یک‌بار هم به یکی گفتم: «خیلی خواستنی هستی». در حالی که خواستنی نبود. چند بار شده وقتی از دست کسی ناراحت هستم به طرف می‌گویم: «نه! مشکلی نیست. ناراحت نیستم». در حالی که می‌خواستم از ناراحتی مغزم را به دیوار بکوبم.

حالا شما دور برندارید. همه‌ی ما در زندگی کلمات را در جاهایی که نباید، به کار می‌بریم. فرقش در این است که وقتی مثلاً یک جایی به کسی می‌گوییم: «نوکرتم»! بعدش خودمان را لعنت می‌کنیم که چرا گفتیم. ما که نوکر او نیستیم. ما حتی چاکر او هم نیستیم. ولی وقتی یک جایی به کسی که دوستش نداریم، می‌گوییم: «عاشقتم»، بعدش خودمان را لعنت نمی‌کنیم. در واقع سعی می‌کنیم به خودمان بقبولانیم که حتماً عاشقش هستیم و خودمان شاید خبر نداریم. البته من از این مدل بدترش را هم سراغ دارم. وقتی که عاشق کسی هستیم و نمی‌توانیم بگوییم: «عاشقتم». برای بعضی‌ها گفتن کلمه‌های دوستت دارم و عاشقتم مثل بقیه‌ی کلمات روزمره است. اما برای بعضی‌ها حکم یک وزنه‌ی فوق سنگین را دارد که قرار است با زبانشان بلند کنند. باید قبول کرد وزن این دو با هم یکی نیست. و البته شنونده باید عاقل باشد.

خودمان و دیگران را از گفتن و شنیدن واقعیت محروم نکنیم. جوری هم وانمود نکنیم که دیگران مجبور شوند به ما دروغ بگویند. همه در برابر حقیقت مسئولیت داریم. هر چند کوچیک و پیش‌پا افتاده.

5 دیدگاه در “وزن کلمات”

  1. بعد از مدت ها روزی که فهمیدی وزنه ای که به پای آن کلمه بوده چقدر بوده … امیدوارم آن قدری باشد که درخور و رضایت بخش باشد.وگرنه غصه ات می گیرد که چرا ادرس اشتباهی داده اند و نیم کیلو را جای نیم تن جا زده اند!
    این وزنه ها جایی بیخ زبانمان آویزان هستند و با رها شدن کلمات در ما فرو می افتند
    این وزنه ها
    این وزنه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *