بانوان و مواضع روشن من

اگر بد برداشت نشود می‌خواهم مواضع روشنم را درباره‌ی برخی امور نشان دهم. چند وقت قبل در پستی به نام «زندگی ادامه دارد»، بحثی نامربوط در گرفت و کم کم غبار این درگیری تا حدی بالا رفت که چشم، چشم را نمی‌دید و دو طرف بحث شاید مقداری از واقعیات موجود در خود متن مذکور دور شدند و در آن وانفسا دست به یقه شدند و ادامه‌ی ماجرا.

حالا که غبارها تا حد زیادی خوابیده و عده‌ای از دست من ناراحت شده‌اند، شاید بعد از این همه مدت بتوانیم به حرف‌های هم گوش کنیم. تصمیم گرفته‌ام مقداری از باورهایم که هنوز عوض نشده و شاید در آینده عوض شود را خدمتتان عرض کنم و اگر حوصله‌ای بود، بدون حب و بغض و با رعایت اصول بحث در نظرات از خجالت همدیگر درآییم.

در آن بحث خواسته یا ناخواسته متنی که از زبان دختری نوشته شده بود، به باد انتقاد گرفته شد که چرا سوژه‌ی داستان باید دختر باشد؟ و اصلاً این چه دید زن ستزی است که تو داری؟ و از این حرف‌ها. به نظر من در این‌که یک ظلم تاریخی به جماعت نسوان وارد شده شکی نیست. این از همه‌ی مواضع گذشته‌ام روشن‌تر است. اما این‌که عده‌ای از این خانم‌ها (فقط عده‌ای) هر متنی را به خود بگیرند یا بخواهند از هر مناسبتی استفاده‌ی فمینیستی ببرند به نظر شخص من محل اشکال دارد. به عقیده‌ی من برخی بانوان محترم که تعدادشان به هیچ وجه کم نیست از میوه‌ی میوه فروشی تا نمودارهای رشد اقتصادی را بخشی از ظلم تاریخی صورت گرفته به زنان می‌دانند و چنان به بعضی عوامل باربط و بی‌ربط حمله می‌کنند که طرف باید یا خودش طناب دار را بر گردن بیافکند یا به زور باید داروی نظافت بخورد. البته به عقیده‌ی من این‌ها به غیر از ظلم چیزی نیست. این‌که بخواهی عقیده‌ات را به دیگران تحمیل کنی، یا تحمل صدای مخالفی را نداشته باشی، یا نتوانی بحثت را با منطقی روشن و بدون تعصب پیش ببری، همه و همه یک معنی می‌دهند: «دیکتانوری».

در این میان بانوانی هستند که به حق بیرق آزادی‌خواهی را به دوش گرفته‌اند. ولی گاهی آن عده‌‌ای که خدمتتان عرض کردم آن‌قدر تند می‌روند و آش را شور می‌کنند که دیگر تفکیک پرچم‌داران اصلی و شلوغ‌کن‌ها مشخص نمی‌شود. نظر شخص من این است که اکثریت بانوان – به ویژه ایرانی – می‌دانند که چه نمی‌خواهند. همه می‌دانند که نمی‌خواهند شوهرشان چند همسر داشته باشد. همه می‌دانند که نمی‌خواهند در جامعه به چشم موجود ضعیفی به آن‌ها نگاه شود. همه می‌دانند که نمی‌خواهند دیه‌شان نیمه باشند. و بالاخره همه می‌دانند که نمی‌خواهند در جامعه بیشتر زن باشند تا انسان. این را همه می‌دانیم. ولی آیا همه‌ی ما می‌دانیم که چه می‌خواهیم؟ می‌خواهیم به چه هدفی برسیم؟ تعریف ما از برابری زن و مرد چیست؟ آیا به طور اساسی ممکن است که زن‌ها و مردها برابر باشند؟ عقلانی است؟ آیا زن‌ها در وجود خود چیزی متفاوت از مردان ندارند و برعکس؟

اگر اجازه بدهید و من را به عنوان یک همراه بپذیرید، از ضمیر جمع استفاده می‌کنم چون من هم دوست دارم که این راه را با شما بانوان بپیمایم. این نداشتن چشم‌اندازی روشن به آن‌چه می‌خواهیم به آن برسیم همواره به تمام حرکات ضربه زده است. پس ترسیم افقی روشن و تنظیم زمان و تلاش برای دست یافتن به آن می‌تواند اولین و مهم‌ترین کار ممکن باشد. بعد سراغ ابزار می‌رویم که به طور قطع این‌که در فلان وبلاگی که یک جمله علیه زنان نوشته سیصد کامنت حمله‌ای به همراه مقادیر زیادی نیزه و تیر یافت شود، مشکلی از این حرکت حل نخواهد کرد. همه می‌دانیم که مشکل از ندانستن است. کسی که وبلاگ دارد و می‌نویسد آدمی است که به اطلاعات دسترسی دارد و موضعش این است. حمله به این آدم چه مشکلی را دوا می‌کند؟ چرا نرویم سراغ آن دخترکی که در فلان روستا به مدرسه می‌رود؟ اگر خیلی ادعایمان می‌شود، چرا تابستان به جای استخر رفتن و برنزه کردن، نمی‌رویم در فلان دهات و کلاس‌های تابستانی برای دخترهای نوجوان نمی‌گذاریم؟ نمی‌گویم تفریح نکنیم. ولی یک قدم قابل توجهی برای این بیداری برداریم. یک خواست عمومی برای این رهایی لازم است و همه باید این را بدانیم و بر اساسش حرکت کنیم. برویم در فلان روستان و ببینیم به واقع مهم است که زن‌ها هشتم مارس را روز خود بدانند یا مهم این است که یک دختر نوجوان را از آزادی‌های حقوقی‌اش آگاه کنیم؟

من می‌خواهم این قضیه را به موارد دیگر هم ربط بدهم. در همه‌ی امور مشابه اولین و مهم‌ترین قدم بیداری جامعه است. این‌که مردم آگاه شوند. هر تغییری هم اگر انجام شود و در آن مردم به مرز آگاهی نسبی نرسند، آن تغییر شاید یک فاجعه به بار بیاورد. همیشه باید از میوه‌هایی که قبل از رسیدن چیده می‌شوند ترسید. باید برویم در شهرستان‌ها و به صورت گروه‌های چند نفری روی آگاهی دادن به مردم کار کنیم. حتی به نظر من اگر بتوانیم روش هم‌خوابگی یک دختر با همسر آینده‌اش را هم اصلاح کنیم، بهتر از این است که سیصد تا کمپین اینترنتی راه بیاندازیم. ساده بگویم پشت کامپیوتری شده‌ایم. همه چیزمان به همین پشت کامپیوتر و اجتماع محدود چند نفره‌ی حلقه‌ی نزدیکان خلاصه شده است. حالا اگر نظری دارید، ایده‌ای دارید، یا می‌خواهید حتی یک جمعی درست کنید که این حرکت را از همین سال جدیدی که در راه است شروع کنیم، بسم‌الله. این گوی و این میدان.

عکس از: نیوشا توکلیان

38 دیدگاه در “بانوان و مواضع روشن من”

  1. به نظر من مشکل خیلی از دختران و بانوان ما اینه که از حقوق کامل خودشون خبر ندارن
    نمی دونن اگه یه اتفاق براشون بیفته
    حقشون چیه؟
    چطور می تونن حقشونو بگیرن
    برای همین بعضی وقتا اون مشکل یا اتفاق رو تحمل می کنن
    مشکل همون اطلاع رسانیه
    من با این مورد موافقم کاملا

  2. میثم جان حقیقتا من نفهمیدم مقدمه و بحث در مورد اون پست چه ربطی به ارئه راهکار داره…

    به نظر من کمک به اون طیفی که گفتی وظیفه هر انسانیه…نه صرفا جامعه نسوان

    1. خب مریم به نظر من اون پست و اون مجموعه بحث‌هایی که توی کامنت‌ها و یا حتی در مسنجر و ایمیل‌ها به صورت خصوصی مطرح شد باعث شده بود واقعیت ملموس و دغدغه‌ی اصلی کنار بره و دو طرف از هم ناراحت شده بودند. توی اون فضا نمی‌شد قدمی برداشت که واقعاً کمک کنه به پیشبرد هدف.
      می‌خوام بگم اون زمان یک سری سوء برداشت‌های دو طرفه انجام شده بود که نه می‌شد پاکش کرد، نه می‌شد جمعش کرد. با عذرخواهی هم که چیزی حل نمی‌شه و فقط ممکنه جلوی دعوای بیشتر گرفته بشه.
      می‌گم می‌شه الآن توی شرایطی که نه دعوایی هست و نه بحث و جدلی، واقعاً نشست و یه تصمیم اساسی گرفت. الآن می‌گیم وظیفه‌ی هر انسانی هست. خب برای این وظیفه چه باید بکنیم؟ باید تکرارش کنیم که وظیفه است و یا این‌که یک قدمی برداریم؟ یک قدم عملی، نه پشت کامپیوتری.

  3. سلام! تا حالا تقریبا سابقه نداشته که یک متن جدی رو که کمی هم طولانی باشه تا آخر بخونم! ولی این متن بدجور گیرا بود، خصوصاپاراگراف های سوم و چهارمش. گاهی که از این بحث ها در میگیره میگم من خوشم نمیاد مثلا شوهر یا دوست پسرم واسه من مشخص کنه چی کار کنم یا چی کار نکنم و همه بلافاصله میگن خوب چون تو فمینیستی! و من عربده می زنم که نخیر! بنده آدمم و مادر و خواهر و عمه و مابقی نسوان زندگیم هم شامل این مطلب میشن…. و در این لحظه همه در یک اقدام هماهنگ سریعا بحث رو عوض می کنن و من با دهانی باز می مونم! زن های ما حتی همون فمینیست های خیلی شور و دوآتشه هم هنوز به “آدم” بودن خودشون چندان ایمان ندارن حتی همون خیلی روشنفکرها، اگه یه مرد بهشون بگه بالای چشمت ابروئه بهشون ظلم شده ولی اگه یه زن بزنه تو سرشون به جان خودم کیف هم می کنن (دیدم که میگما)….

    1. خب من با تعمیم این تعریف به بیشتر جمعیت خانم‌ها مشکل دارم. من دیدم خانم‌هایی که همیشه چندین قدم از مردها جلوتر بودند. دیدم خانم‌هایی که نه تنها آدم بودن خودشون رو باور داشتند بلکه هدفشون رو به وضوح می‌دیدن. این‌که چه اتفاقاتی قراره بیافته و به کجا باید برسند رو دقیقاً با ایمان و تصویر ذهنی شفاف بیان می‌کنند و مطمئن هم هستن که راهشون درسته و باید براش اقدام کنند. فقط مسأله‌ای که می‌مونه اینه که تعدادشون خیلی کمه. اینه که دغدغه‌شون بیشتر زمان زندگیشون و تفکرشون رو به خودش مشغول می‌کنه. اینه که تلاش می‌کنن از هر مناسبتی استفاده کنن تا خانم‌های دیگه رو واردار به عکس‌العمل کنند.
      ولی همون عدم فرهنگ‌سازی درست خیلی جاها باعث می‌شه عکس‌العمل خانم‌های تحریک شده خیلی منطقی نباشه.

  4. من فکر میکنم همین خط کشیدن دور خانمها به عنوان یک “جامعه” که شما بهش میگی جامعه نسوان، از بیخ اشتباهه.
    البته خب کاری نیس که شما شروع کرده باشی، ولی متاسفانه همین دیدگاه نقطه شروع همه اختلاف ها و ظلم و ضایع شدن حقشونه.
    این یه بحث کلیه. یعنی معتقدم نمیشه نصف جمعیت کره زمین رو یک جامعه فرض کرد که نصف دیگه بهشون اجهاف میکنن. قضیه رو باید جور دیگه نگاه کرد. حالا بگذریم…

    اما مساله دوم:
    متاسفانه این طوفان تجدد گرایی، باعث شده توی برخی از جوامع جهان سومی، خانمها و آقایون دچار یک توهمی بشن که فکر کنن رعایت حریم های اجتماعی و اخلاقی و بعضا فکری زن و مرد، به معنی نقض آزادی و ضایع شدن حقوقشونه.
    نخیر. اینجوری نیست. اگر قرار بود همه مثل هم باشن، خداوند متعال انسان رو از اول از یک جنس می آفرید. این همه فرقی که از لحاظ جسمی و روحی و عاطفی و .. بین زن و مرد هست، باید توی نقش اجتماعیشون لحاظ بشه.
    حالا اینکه جامعه غربی توی سیصد چهارصد سال عمر تمدن خودش به چه نتایجی رسیده، اینها نمیتونه مبنای تصمیم گیری مناسبی برای همه دنیا باشه. این هم بحثش مفصله…

    اما نکته سوم و مهمتر از همه:
    آقا جان، خانم جان، آی ملت دنباله رو !
    این بحث های مطرح شده ، اینا همش یکسری تفکرات وارداتی از غربه. من نمیگم اینها بده، اتفاقن خیلی هم خوبه. فقط ورودش به کشور ما یه مساله ای داره! مسالش چیه؟
    ساده اس. مثل این میمونه که شما جدیدترین ورژن آپدیت ویندوز رو از سایت مایکروسافت دانلود کنی، ولی ویندوزت تقلبی باشه. خب معلومه نمیشینه روش ! معلومه اجرا نمیشه.
    دوستان گرامی ! ما توی این کشور بحران زده، هنوز برای حقوق بشر تعریفی نداریم. انسانیت، به معنای کلی، چیزیه که اینجا اهمیتی نداره. اینجا حتی نیازهای اولیه یک انسان برای زندگی، به رسمیت شناخته نمیشه.
    اون فعالیت هایی که توی غرب مطرح شده، برپایه حقوق بشر جلو میره. بر پایه قوانین مدون. برپایه شعور اجتماعی مردم. تکیه گاهش ایناست. یه نهاله که چسبیده به یه درخ تنومند به اسم “حقوق بشر” و داره کم کم پا میگیره.
    ما اوضاعمون خیلی با اونا فرق داره دوستان .

    و البته تو هم اشاره کردی به نقشی که هر یک از ما برای بهتر شدن اوضاع میتونیم داشته باشیم. بنظر من هم بهتره بجای عربده کشی سر همدیگه آستینارو بالا بزنیم و کشورمون رو لااقل از لحاظ فرهنگی آماده کنیم. شاید بهتر باشه هر کدوم از ما اول از خودمون، از عقاید و باورها و تفکراتمون شروع کنیم.

    پانوشت :
    این بلندترین کامنتیه که تا حالا واسه یه وبلاگ گذاشتم.

    1. میلاد جان ممنون از بلندترین کامنتی که گذاشتی. مورد اولی که گفتی در مورد لفظ “جامعه” باید بگم احتمالاً سوء برداشت شده. منظور این نیست که حالا خانم‌ها در جامعه‌ای جدای از مردها زندگی می‌کنند. ولی باید پذیرفت که هر مجموعه‌ی کوچک و بزرگی از انسان‌ها که دارای یک سری خصوصیات و نیازها و دغدغه‌های مشترک جدا از دیگران هستند تشکیل یک جامعه مشخص می‌دهند. حالا این جامعه می‌تونه یک جامعه‌ی ده بیست هزار نفره‌ی وبلاگ‌نویس‌ها باشه، می‌تونه جامعه‌ی روزنامه‌نگاران باشه، یا حتی می‌تونه نیمی از جمعیت کره‌ی زمین باشه. به هر حال مسأله‌ای که مردها در اصلاح صورت خود با ماشین یا تیغ دارند رو زن‌ها ندارند و برعکس. البته این یک قیاس بدون ربط هست.
      از نظر من قسمت دوم حرف‌هات به نوعی قسمت اول رو نقض می‌کرد. یعنی تو هم توی حرف‌هات می‌گی که زن‌ها مشخصات خاص خودشون رو دارن و دغدغه‌های خودشون رو. خب این دغدغه‌ها درسته برای زن‌هاست ولی برای کل مردم باید مهم بشه. شاید ایرادی که گرفتی به اینجا وارد باشه. این‌که این دغدغه‌ها فقط برای زن‌ها نیست. بلکه مرتبط به مردها و حتی کودکان هم می‌شه. به نوعی کل یک جامعه باید درمان بشه و دغدغه‌هاش شناسایی بشه و به نیازها و آرمان‌هاش اهمیت داده بشه.

      1. آقا شاید درست نتونستم منظورمو عنوان کنم.
        میخواستم بگم این مرز بندی اصولن درست نیست. یعنی “اختلافات طبیعی زن و مرد” یه امر طبیعیه که نباید باعث بشه از یک کل به دو جز تقسیم شن.
        یعنی همین که به زنها گفتیم “جامعه زنها” یعنی غیر مستقیم داریم میگیم اونها با ما فرق دارن. وقتی فرق رو قبول کردیم، هزار تا سو تفاهم هم بدنبالش میاد.
        من فکر میکنم اصولن بجای واژه حقوق زنان، باید از حقوق بشر استفاده بشه. (هر چند که شاید لازم بوده این واژه بکار بره تا تمرکز روی این حوزه برای یک مدتی بیشتر بشه.)

        اما …

        قسمت دوم هم اتفاقن کاملن مرتبته. یعنی اینکه ما اول بپذیریم که اینها بدنه اصلی جامعه انسانی هستن و اونها جدای از ما نیستن. من فکر میکنم این توهم که برطرف بشه، بقیه امور خودبخود درست میشه. بقول خودت محل اشکال همینجاست. یعنی وقتی مورد اول اشتباه جا بیوفته، برداشتت از مورد دوم هم تحت تاثیر قرار میگیره.
        ببین، ساده ترین نمونه یک جامعه انسانی، خانواده است. وقتی خانواده سالم باشه، همه چی خودبخود انجام میشه. جایگاه مادر، پدر، دختر و پسر خودبخود و بدون توافقنامه کتبی و شفاهی معلومه. چون بنیان ها سالم هستن.
        نمونه این خانواده ها رو دوروبر خودمون میتونیم ببینیم. و البته چه زیاد هستن خانواده هایی که با هزار تا پا در میونی و توافق محضری و شفاهی و قسم خدا پیغمبر و مهریه و … هنوز طرفین به جایگاه هم تجاوز میکنن و حقوق همدیگه رو رعایت نمیکنن.
        اصولن این مقوله ای نیست که با کنفرانس و قانون قابل حل باشه. باز هم میگم راهش تغییر بعضی از نگرش های جامعه است که با کارهای فرهنگی قابل انجامه.

  5. با میلاد موافقم.

    نباید زن ها و مرد ها رو جدا دونست.
    من از هر نوع احساسات فمینیستی به شدت دوری می کنم.
    .
    .
    در مورد راهی که پیشنهاد دادی ۱۰۰ % موافقم….که بهش عمل کنیم
    ولی میثم خودت می دونی اینا باید مداوم باشه…
    ولی زندگیه عده ی زیادی از ماها الان انقدر مشغله داره که اگه بگیم بطور مداوم می تونیم این کارو انجام دادیم شعار دادیم.

    البته این نظر شخصی من بود

  6. میدونی میثم جان تا حدود با حرف های این پستت موافقم ، اما باید دید چرا این نگاه به وجود اومده ، فکر می کنم تا حدودی ان باور در همه نهادینه شدهکه در همه زمینه ها به زنان ظلم میشه ، من نمی گمه زنان ظلم نمیشه اما بعضی ها انقدر اغراق می کنن که موفقیت های بدست اومده رو نادیده می گیرن ، همین چند وقت پیش توی بلاگ سینا دختره اومده بود ببخشیدا به اصطلاح عامیانه ش هوچی گری کرده بود ، یه ماده از قانون مجازات در آورده بود و روش مانور داده بود که وآخرشم گفته من فعال حقوق زنان هستم و ازاین موارد زیاده !!! در حالی که اون ماده چند سال قبل از قانون مجازات به همت نمایندگان مجلس حذف شده بود !
    بعضی ها نا آگاهانه فقط حرفایی که میشنون و تکرار میکنن و به جایی اینکه دردی رو دوا کنن باعث میشن آدم دودستی بزنه تو سرش و از نا آگاهیشون گریه کنه

    به نظر من خیلی ها از حقوق خودشون آگاه نیستن می تونم به عنوان نمونه مثالی رو بزنم اما شاید نوشتن اون د این وبلاگ کار چندان درستی نباشه و صاحبش منو مواخذه کنه

    اما من این قضیه رو هزار بار گفتم و اینم هزارمین بار ! تا زنان ما به راستی نخواهند و بهش باور نداشته باشند و تلاش نکنند هیچ تغییری به وجود نمیاد !
    برای بار هزارم هم این داستان رو اینجا می نویسم چون ته نشین ذهنم شده :

    روزی زنی از یکی از حقوقدانان برجسته پرسید : تا کی می خواهید اجازه دهید مردان همسر دوم اختیار کنند ، نمی خواهید جلوی این وضع را بگیرید؟ا حقوقدان گفت :تا زمانی که زنان بپذیرند همسر دوم مردی که زن دارد نشوند . . . . .

  7. خدا رو شکر که یک نفر پیدا شد و در این دنیای اینترنت حرف من رو ادامه بده و کاملا درکت می کنم میثم جان که مورد حمله قرار بگیری.
    متاسفانه این عدم درک درست ما وجود داره و دقیقا تو جنبش سبزی فعلی هم موجوده.
    در مورد زنان باهات موافقم ،‌یعنی خیلی از دوستان ما با تفکری که دارند انگار می خواهند مرد را کنار بزنند و زن را به عنوان موجود برتر معرفی کنند .. حالی آنکه می گوییم زن و مرد برابرند.
    متاسفانه افراط در همه مسائل ما وجود دارد و منجر به همان که گفتی نمی دانیم چه می خواهیم می شود ..

    بهمواره گفته ایم که باید فرهنگ ها را اصلاح کرد نه قوانین را و یاد جمله فشار از پایین و چانه زنی از بالا می افتم (اگرچه کاملا مربوط نیست)
    به هر رو ،‌ مسئله دیگری که اشاره به جایی داشتی این توهم ما از محیط اجتماعی کوچک و محدودی از اصناف ملت ،‌یعنی اینترنت است .. مهندس پنگول هم در پستی راجع به انتخابات این مسئله را بیان کرد و من هم بارها گفته ام که برادر و خواهر من‌،‌رای دهنذگان فقط در فیس بوک و بلاگر نیستند ..

    باری ،‌ ما گفتیم ،‌شما هم گفتید،‌ کو گوش شنوا. ..

  8. ببخشید یه سوال فرناز جان : وقتی شوهر نیست، وقتی به زن مطلقه به چشم یک جانی و در مواردی دیده شده فـ.ـاحـ…شـ.ـه نگاه میشه، اینا چیکار باید کنن؟؟ من خودم از طرفدارای پرو پا قرص حرف این حقوقدان ِ عزیزم، ولی بعضی وقتا به چزایی میرسم یا چیزایی می بینم که نمی تونم این تناقض ِ آشکار رو نادیده بگیرم … همه هم برمیگرده به سنتهای مسخره و قدیمی ِ جامعه ی ما و صد البته فرهنگی که باید باشه و نیست در بین مردم ِ جامعه

    آره این حقوقدان برجسته واسه کشور ما نگفته اینو احیاناً ! واسه جاهایی گفته که مردمش فرهنگ و شعورشون بالاست !

    خب منم به این خانوم حقوقدان می گم : تا وقتی که مردهای زن دار این قدر بیشعور باشن که با داشتن زن اول با تکیه به قانون ِ اسلامی- ایرانی زن دوم و حتی چندم اختیار می کنند، چه انتظاری داریم که اوضاع درست شه

    خود من دیدم این رو به چشم خودم، کسی بود که زن داره، بچه هم داره، تقریباً ۱ سال هست که بیچاره کرده منو ، کسی که استاد دانشگاه ما بود! خب این تقصیر منه؟ تقصیر زنان ِ جامعه ست؟ این فرد این قدر برای من مزاحمت درست کرده بود که روز خوش نداشتم، الان حرف این حقوق دان ِ عزیز به چه دردمی خوره وقتی فرد خودش شعور نداشته باشه و اینقدر وقیح باشه؟؟؟ کو قانون؟ کو اصلاً حقوق ِ زن؟ این قدر که برای مردا را به را قانون صیغه و ازدواج دوم و برداشتن مهریه و غیره تصویب می کنن، اصلاً به فکر خانوم های جامعه هم هستند؟؟؟ عمراً !!! تحقیر از این بیشتر؟؟؟

    ببخشیدا میشه من یه سوال بپرسم از جمع: چرا همه فکر می کنن ریشه ی فساد تو کل جامعه از زن به وجود میاد ( اینو الکی نمی گم، این دقیقاً حرف آخـ.ـونـ.ـدهای ما در دانشگاه سر کلاس معارف و غیره بود و البته حرف خیلی ها در حال حاضر)

    زن باید حجاب داشته باشه که مرد منحرف نشه و جامعه سالک بمونه، زن باید بیرون کار نکنه بشینه بچه داری و خونه داری کنه تا بچه های سالم تحویل اجتماع بده! زن باید بشینه منتظر اینکه یکی سرش به جایی بخوره یا کی عشقش بکشه بیاد خواستگاریش، زن باید بشینه شب تا صبح دعا کنه که نکنه شوور بیشعورش یه خوشگل تر از خودشو ببینه و بره با اون، دخترای شوهر نکرده باید بشینن ببینن لقب بعدی که بهشون داده میشه چیه!! حالا یکی نیست بگه یارو اصلاً شاید یکی دلش نخواد ازدواج کنه، شما رو سننه؟؟ زن باید بشینه منتظر اینکه فردا صبح چی میشه و این نمایندگان مجلس چه آزادیه جدیدی رو به نام اسلام و برای راه افتادن کار بیشتر مردان و در واقع آزادی بیشتر مردان تصویب می کنند، زن باید بیشینه ببینه شوهرش کی چهارمین زن رو اختیار می کنه و وقتی فهمید، هیچی نمیشه، هیچ اتفاق خاصی نمی افته، تازه باید دهنش رو ببنده بشینه سر زندگیش چون شوهر نیست، کار نیست، قانون نیست! حمایت نیست، هیچی نیست! ولی اگر یه موقعی زنی خطا کرد، اولاً اینکه خیلی غلط کرده که خطا کرده، دومن سـ.ـنـ.ـگـ.ـسـ.ــار هست، به قتل رسیدن توسط شوهر هست، خب این خیلی مزیت های خوبیه نه؟؟؟

    برای حرف آقا میلاد هم یه جواب بلند و بالا دارم ، اما حیف که الان حوصله ندارم، فکر می کنم همه اینجا خیلی چیزا رو نمی بینن، بحث فقط حقوق زنان نیست که حالا تعمیمش می دید و می گید کلاً حقوق بشر که نباشه، حقوق زنان معنا پیدا نمی کنه!
    بحث خیلی ریشه دار تره که این ریشه ش برمی گرده به فرهنگ مردمان ِ کشور ما که متاسفانه اصلاً از فرهنگ بالایی برخوردار نیستند ! عادت کردند این قدر زنان رو محدود کنند و تو سرشون بزنن به نام اسلام که دیگه خودشون هم باورشون نشه بابا این اسلام نیست، این اون چیزی نیست که باید باشه ! چیزی ام به نام حقوق زن هست که می تونید پس بگیریدش از این مردا !!
    خدا یه کمکی کنه من حوصله و وقت داشته باشم حتماً میام می نویسم ببینم جواب ِ جمع چیه به حرفام .. چون کم پیش میاد کسی بتونه جواب قانع کننده ای بهم بده، اونم در بحث

    مرسی از نویسنده، خیلی مطلب خوبی بود … هم مطلب خوبی هم راه کار خوبی، چیزی که خیلی وقته حرف ِ خودمم هست

    1. “ببخشیدا میشه من یه سوال بپرسم از جمع: چرا همه فکر می کنن ریشه ی فساد تو کل جامعه از زن به وجود میاد ( اینو الکی نمی گم، این دقیقاً حرف آخـ.ـونـ.ـدهای ما در دانشگاه سر کلاس معارف و غیره بود و البته حرف خیلی ها در حال حاضر)”

      واقعن فکر میکنی عقاید یه سری آدم معلوم الحال جای بحث داره؟
      بنظرم این حرفا رو از یه گوش بشنو، از یه گوش دیگه بیرون کن. آدم نباید سر بدیهیات هم حرص بخوره که

      1. ببین عزیزم فقط یه تیکه ی حرفمو که گفتم آخ—-و ندا رو نگیر، خیلی ها هنوز تفکرشون همینه، همه ی کسایی که فقط اعتقادشون اینکه زن ها و دخترها اگر درست باشن و خطا نداشته باشن ، جامعه سالم می مونه و مردها به انحراف کشیده نمیشن ! حتی خیلی از خانوم ها !

        خب چرا همش خانوم ها باید مراقب رفتاراشون باشن؟؟ آقایون هر کار دلشون خواست کنن عیبی نداره؟؟؟

        این بود چیزی که من می خواستم بگم …

        1. ببین عزیزم چزا فکر میکنی منظورتو نصفه فهمیدیم؟
          اتفاقن این کامنت دقیقا در جهت تایید فرمایشات شما بود.
          یعنی آدم باید کور باشه که این حقایق رو توی جامعه نبینه.
          من فقط گفتم بجای چیزی که نمیخوای بهتره روی چیزی که میخوای تمرکز کنی.
          همین.

          خوش باشی

    2. ببین دوست من ما نمی تونیم عمل یک عده رو به همه مردای جامعه تعمیم بدیم ، اگه مردی با اون اوصافی که شما میگی داره به زنش خیانت می کنه ، باید بگم که هستند زنانی (حتی در میان دوستانمان ) که وارد زندگی مردی می شوند و باعث از هم پاشیده شدن اون خونواده میشن ! پس این قضیه یه طرفه نیست
      به نظر من همه دارن به این قضیه یه طرفه نگاه می کنن ، همه میگن دولت ظلم می کنه ، قانون علیه ماست ، مجلس حمایت نمی کند و . . . همه اینها به حق ، اما به مرور زمان همه تبدیل به حرف شده همه نشستن و حرفشو می زنن در حالی که هیچ کس به فکر نیست ، از حرف زدن چه سود؟؟

      خب در ایران اقوام متعددی زندگی می کنن و نباید انتظار داشت که همه مثل ما فکر کنن ، ما باید برای داشتن جامعه ای بهتر تلاش کنیم
      اگه اروپایی ها و آمریکایی ها و سایر کشورهای دنیا در این زمینه رشد بسزایی داشتن به دلیل مبارزات و تلاش زنانشونه !
      هنوز هم هستند حتی در میان دوستان خودم ، دانشجوهای نخبه ای رو که واقعا نابغن اما خودشون دلشون می خواد وقتی ازدواج می کنن بشینن خونه و از کار کردن خوششون نمیاد ، هستند کسانی در کنار من که هنوز به ارزش خودشون پی نبردن و هر بی حرمتی رو تحمل می کنن ، خب به نظر من ما اول باید خودمون رو تغییر بدیم تا بخوایم دولت و مجلس رو همراه خودمون بکنیم
      البته منکر فشار مضاعفی که این چند ساله بر زنان اومده و تصویب قوانین ناعادلانه نمیشم
      البته باید در کنار اون از تلاش زنان فعال حقوق بشر برای حذف برخی از مواد قدردانی کرد ، ره صد ساله رو یه شبه نمیشه طی کرد

      در مورد اون آقایی هم که گفتید باید بگم که اگه باهاشون به شدت برخورد کنید همچین رفتاری دیگه ازشون سر نمیزنه

      بعد دوستان به من خرده می گیرن و میگن که چرا میگم برای زن بودن اینروزها باید شیرزن بود !

      1. فرناز جان فکر نمی کنم این مثالی که زدم فقط یکی از تمام مردان باشه، در حقیقت خواستم بگم مشت نشانه ی خروار است، کلاً منظورم این بود همون قدر که دخترایی هستند که باعث به وجود اومدن این وضع شدن، مردای جامعه ما هم مقصرند، نمونه های زیادی رو دیدم و شنیدم( نه در رابطه با خودم_ بلکه دیگران) که همش رو نمی تونم عنوان کنم و این حاکی از این نیست که فقط من به این مشکل برخورد کردم ! شما کافیه چند دقیقه کنار خیابونی که ماشین زیاد از اونجا تردد می کنه بایستی، می بینی چند تا مرد متاهل فقط سرعتشون رو آهسته می کنند و با سر اشاره می کنند که بفرما سوار شو! که آره یا نه !!
        از این چیزا و مثال های متنوع تا دلت بخواد زیاد دیدم که نمی خوام همش رو بگم

        بعد یه چیز دیگه ، گفتی که باهاش با شدت برخورد کنم؟ اون کارش دیگه از شدت گذشته، دوستانی که منو می شناسند می دونند، من اصلاً آدم خوش رو و خوش اخلاقی نیستم، به حد کافی هم از خجالتش در اومدم، برای همین واژه ی وقیح رو براش به کار بردم، یعنی اینکه کارش گذشته از این حرفا

        ولی کلاً گفتم که خودم از طرفدارای پرو پا قرص این نظریه ام که دخترای ما الان خودشون رو خیلی راحت به حراج گذاشتند ! با هر شرایطی و بی هیچ قید و بندی خودشون رو در اختیار پسرها و مردها قرار میدن ! و این به نظر من شاید مهم ترین دلیل بیشتر ِ بدبختیا و تحقیر شدن هاشون (تحقیر شدن هامون) باشه ، متاسفانه همه فقط در حال زندگی می کنند، هیچ کس حاضر نیست حتی یک درصد فکر کنه که این کارها چه پیامدهایی در آینده داره و اول از همه هم گریبان خودش رو می گیره !

        منم موافقم و حتی خیلی خیلی موافقم که باید خانوم ها خودشون رو تغیر بدن، چون همیشه ام گفتم : از ماست که بر ماست … اما این تغییر مطمئناً یک طرفه نمی تونه به جایی برسه،، گرچه من معتقدم اگر فقط آگاهی و فرهنگ خانوم ها ی جامعه رشد پیدا کنه، این توان و پتانسیل در اونها وجو داره که مردها رو هم مجبور به پذیرش این تغییر و خیلی از تغییرات دیگه کنند .

  9. سخنی با میثم :
    فکر نمی کنی مردان هم باید در این راه همراه ما باشن و کمکمون کننن؟ فکر نمی کنی که ما تنهایی چقدر باید برای حقوقمون بجنگیم ؟؟

    1. من سعی کردم به عنوان نماینده‌ای از جامعه‌ی مردان خودم رو همراه کنم با شما. البته در این‌که شما زیاد جنگیدید یک مقدار حرف دارم. فکر می‌کنم عده‌ی معدودی از شما جنگیدید و می‌جنگید برای احقاق حقوقتون. و وقتی صحبت تعداد معدودی می‌شه، مردها هم شاید تعداد معدودیشون همراه شما بوده‌اند. منظورم اینه که هنوز حتی اون آگاهی عمومی بین زن‌ها هم شکل نگرفته و این قدم مهمیه که علی‌رغم پیش‌رو بودن عده‌ای، هنوز برداشته نشده. یا برداشته شده، نتیجه نداده.

  10. گمون می کنم متنی که شما نوشتی خودش یه جور تفاوت و موضع گرفتن رو می طلبه….
    چرا نگفتی بریم به پسر های روستایی آموزش بدیم که زن و مرد خلقتشون یکیه؟؟…چرا به اونها نگیم حقوق یکسان یعنی چی؟؟….چرا بازم آموزش واسه یک طبقه ؟؟…
    اگه قرار باشه اطلاع رسانی صحیح باشه باید واسه هر دو قشر جامعه باشه

    1. قبول دارم. اشتباه کردم. شاید باید بهتر به این قضیه می‌پرداختم. ولی این اشتباه صرفاً در متن افتاده، نه در عقیده. یعنی نظر من بدون این‌که در متن بیآد هم این هست که قطعاً این فرهنگ‌سازی باید در مردها هم صورت بگیره.
      اتفاقاً کاری که روی مردها باید انجام بشه خیلی خیلی سخت‌تر خواهد بود. چون برای زن‌ها یک‌سری آرمان‌ها تعریف می‌شه که با رسیدن به اون‌ها دنیای بهتری خواهند داشت، ولی برای مردها ممکنه این معنی رو براشون نداشته باشه. یعنی ممکنه نتونند تشخیص بدن که این اتفاق واقعاً به نفعشون هست یا نه. در نتیجه شاید این‌جوری برداشت کنند که یک‌سری از آزادی‌هایشون داره ازشون صلب می‌شه.
      ولی این جمله‌ات:

      چرا نگفتی بریم به پسر های روستایی آموزش بدیم که زن و مرد خلقتشون یکیه؟؟…چرا به اونها نگیم حقوق یکسان یعنی چی؟؟….چرا بازم آموزش واسه یک طبقه؟؟

      فکر می‌کنم یک مقدار می‌شه با حسن نیت بیشتری به این بحث نگاه کرد. من واقعاً منظورم این نبود که مردها مشکلی ندارن و فقط زن‌ها نیاز به آموزش دارن. ولی اعتقاد دارم که اگر کسی دنبال حقش باشه و نسبت بهش حساس و بیدار باشه، کسی نمی‌تونه پایمالش کنه.

  11. حاجی با این داستان “از میوه‌ی میوه فروشی تا نمودارهای رشد اقتصادی را بخشی از ظلم تاریخی صورت گرفته به زنان می‌دانند” کاملا موافقم
    گاهی این افراط و تفریط شکل مضحکی بخودش میگیره؛ یعنی تلقی من ِ نوعی اینه که در در تمام زمینه ها مظلوم واقع شدم. پس جلوی هر منطقی فورا جبهه میگیرم
    ه مثال بزنم ؛ در اینکه در حق رنگین پوستها اجحاف شده جای هیچ شک و تردیدی نیست اما همین ذهنیت باعث شده که در مقابل اکثریت سفیدپوست مرتکب رفتارهای دوگانه و احساساتی بشن… شوخی رایجی که در بعضی فیلمها بشکل معنی داری تکرار میشه،جاییکه نقش مکمل با یک سیاهپوست باشه و با این صحنه ها روبرو میشیم؛
    رفیق میتونی این در رو باز کنی؟
    -چرا باید بتونم؟ چون من یه سیاهم؟
    یعنی تا زمانیکه این نگرش و این ذهنیت منفی وجود داره،هیچ حرکت مثبتی به سرانجام نمیرسه. اینطور میشه که جنبش فمینیستی بجای اینکه در راه احقاق حقوق زن حتی یک قدم جدی برداره،بیشتر به سمت نفی جنس ذکور حرکت میکنه که مصداق آب در هاون کوبیدنه
    وقتی هیچ پلان و نقشه راهی برای خودشون مشخص نکردن، در نتیجه هدفهای عجیب غریبی تعقیب میکنند. که نمونه شو بعد از بیانیه ۱۷ دیدیم که گروهی از دوستان در یک حرکت قابل تامل،لابلای جنبش نوپای سبز “حق مالکیت بر بدن خود” جستجو میکنند

  12. فکر کنم متننی که نوشتی درش دو موضوع کاملاً جدا مطرح شده
    یکی همون کاسه داغتر از آش شدن هست که بعضی از خانوم ها هرچی که مطرح میشه و هر حرفی که زده میشه رو به خودشون میگیرند و میخواند زمین و آسمون رو به هم ببافند و افراط و تفریطی هست که یکسری از خانوم ها دارند و تحت عنوان ” فمینیست” آن را مطرح میکنند که من خودم با این نوع افکار نمی تونم کنار بیام.

    در مورد راهکاری هم که گفتی، این روش تقریباً داره توسط فعالین حقوق زنان انجام میشه. اصلاً یکی از دلایل تشکیل کمپین یک میلیون امضا همین هست. تو کشورهای دیگه ای هم کمپین اینچنینی ایجاد شده اما کاری که اونا می کردند این بود که این دفترچه ها و بیانیه ها رو با پست می فرستادند دم خونه ها. اما کمپین یک میلیون امضا در ایران با هدف گفتمان و تماس چهره به چهره تشکیل شد. یعنی اعضا این گروه فقط وظیفه امضا جمع کردن ندارند که بیشتر حالت سمبلیک داره- بخصوص در شرایط فعلی- بلکه وظیفه اصلی شون آگاهی رسانی هستش. یعنی با پخش دفترچه ها و بروشور هائی که تشکیل شده در مناطق محروم و در بسیاری از روستا ها و شهرستان های دور افتاده، در مورد قوانین تبعیض آمیزی که شاید خیلی از زنان کم سواد و اونهائی که در مناطق محروم هستند، آگاهی ندارند ، اطلاع رسانی انجام بشه..جالبه وقتی با خیلی از این زنها که دارند انواع محرومیت ها رو میکشند حرف میزنی، مدام میگند یه جای کار میلنگه، اما نمیدونند ریشه تمام این بدبختی هاشون کجاست… به هرحال این گفتگو و اطلاع رسانی چهره به چهره از سال هشتاد و پنج- نه اینکه قبلاً وجود نداشته- داره به صورت سازماندهی شده تری انجام میگیره.. یک چیزی رو هم جهت اطلاع عمومی بگم، حالا که حرف اطلاع رسانی شد، کمپین، یکسری کارگاه هایی رو هم برگزار میکنه، مثل کارگاه خشونت، حقوق شهروندی، حساسیت جنسی و… چه در تهران ، چه در شهرستان ها…خلاصه اینکه این آگاهی رسانی جزو اولویت های فعالین جنبش زنان هست.

    1. خب ممنون بنفشه از راهنمایی‌ات. این مسأله پس وجود داره و این کار داره انجام می‌شه. فقط می‌مونه مرتبط کردن بچه‌ها با این کمپین‌ها. اگر آدرس اینترنتی داشته باشن، خوبه که اینجا اعلام کنیم تا این بحث حداقل به یک نتیجه‌ی کوچیکی برسه.

  13. با میلاد موافقم توی کشور ما حتی حقوق اولیه آدما نادیده گرفته میشه! چه برسه به حقوق زنان!

    با تو هم موافقم که باید مرد عمل بود، نه حرف!

    داستان فرناز اصل مطلب رو بیان کرد! مرسی فرناز

  14. دوست جوان و متفکر – میثم جان
    تبریک و درود بر تو _ خیلی خوشم آمد که بجای بازی های متداول با فیس بووک – دوستان خود را به تفکر واداشته و نظرات انها را جویا و تبادل میکنی . و مسائل و مشکلات چامعه زا مورد بحث و بررسی قرار میدهی.
    و طبیعتا” خرد جمعی نتایچ مثبتی خواهد گرفت و این یکی از راه های ترقی جامعه است و همچنین تحمل شنیدن نظرات مخالف را تدریجا” به ما می آموزد.
    من نظرات خواصی در همین مورد دارم که بعدا” خواهم نوشت .
    مجددا” تشکر از زحماتت.
    خمید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *