آنچه از او مانده

یکی از دوستان یک پستی گذاشته بود که عجیب حس کامنت گذاشتن من رو تحریک کرد. متأسفانه این سیستم «هالواسکن» با من سر ناسازگاری داره. کامنتش رو اینجا گذاشتم که هم خودش بخونه اگر اومد، و هم هر کسی که یه وقت گذرش اینجا افتاد.
 این پست یا کامنت برای وبلاگ «خدای چیزهای کوچک» با عنوان: «آنچه از تو می‌ماند»؛ نوشته شده.

ما هم یه عالمه از این پیغام‌ها داریم که نمی‌شه پاکشون کرد.

اون حسی که اون آخر نوشتی، خیلی باید غریب باشه.

من با خوندن دست‌خطش کلی دگرگون می‌شم، نمی‌دونم اگه صداش رو بشنوم چی می‌شه؟!

من اصلاً صداش رو یادم نیست.

بیست و هشت ساله که یادم نیست آیدا.

حتی خودش رو هم یادم نیست.

چقدر دنیا الکی جدیه؟!؟

چقدر واقعیه!؟

حالا که احساسات ما این‌قدر اغراق شده است، دنیا نباید این‌قدر واقعی باشه.

یادمه یه بار از جبهه اومده بود خونه، بعد از کلی وقت.

شاید اون آخرین بار بوده. نمی‌دونم.

توی یه اتاق خوابیده بود و یه ملافه سفید روی خودش کشیده بود.

من دو سالم بود و خواهرم پنج سالش.

دورش می‌دویدیم.

همین یادمه…

فقط همین.

مثل یه نور سفید مبهم!

نمی‌دونم حتی چیزی که یادمه واقعیت داره یا نه!؟

می‌دونی، این که تنها خاطره‌ات ممکنه توهّم باشه یعنی چی؟

چقدر آفرینش جدیه!

شوخی نداره.

کاشکی می‌شد، یه ذره شوخی هم توش بود.

یا یه ذره احساس.

مثلاً حالا که من این‌قدر دلم براش تنگ شده،

حالا که سختی‌هاش گذشته و نیازهای مادی‌اش هم رفته،

برای دلخوشی من هم که شده برگرده پیشم. باهام دست بده. احوالم رو بپرسه. اشک‌هام رو پاک کنه. من رو بکشه توی آغوشش…

دوست دارم توی چشمهام نگاه کنه و بگه: «میثم مردی شدیا»! دوست دارم بگه: «میثم دلم برات تنگ شده بود».

دوست دارم بشینه با هم یه چایی بخوریم و براش از سال‌های تنهایی من و مامان و سمیه بگم. براش از سختی‌ها بگم. دوست دارم دستش رو بذاره روی دهنم و بگه: «پسرم پسرم پسرم. تموم شده. گذشته».

دوست دارم من و مامان و بابا و سمیه کنار هم بشینیم و یه دل سیر حرف بزنیم. حرف هم نزدیم، فقط همدیگه رو نگاه کنیم. دوست دارم نگاه کردنش به مامان رو ببینم. مامانی که این همه خسته است. دوست دارم مسیر نگاهشون رو پرستش کنم.

ولی دنیا خیلی واقعیه آیدا.

خیلی واقعیه.

پانوشت:

  • این پست یک مقدار قدیمی هست ولی خیلی‌ها ندیدنش. خیلی با خودم کلنجار رفتم تا بالاخره گذاشتمش.
  • لینک وبلاگ پدرم.
  • در آینده نزدیک وبلاگ پاشویه فقط بر روی این آدرس قابل دسترسی خواهد بود: http://maysam.allahdad.com
  • جهت فرستادن ایمیل (البته نه ایمیل‌های فله‌ای و فورواردی) از این آدرس استفاده کنید: maysam@allahdad.com

89 دیدگاه در “آنچه از او مانده”

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *