قرن ما شاعر اگر داشت

من که نباید به قدرت شما بی‌احترامی بکنم. باید بکنم؟ پس خودتان قوه‌ی تخیلتان که به طور حتم قوی هست فعال کنید و نخواهید از من که همه چیز را برایتان با تمام جزئیات شرح دهم. این یکی از راه‌های دریافت پیام‌های طنز است. یعنی نخواهید که نویسنده همه‌ی مطلب را با ریز جزئیات برایتان شرح دهد. اصلاً من شاید دفعه‌ی بعد یک متن خالی بگذارم. شما باید ظرفیت‌های طنز آن را شناسایی کنید و به آن بخندید و یا حتی گریه کنید و یا لخت بشوید و سینه بزنید. یعنی ببینید چه حرف‌هایی امکان دارد پشت آن باشد و آن‌ها را استخراج کنید. در مورد طنز پایین هم همین‌طور است. مثلاً وقتی می‌گویم الهام، شما خودتان می‌توانید تصور کنید که الهام برای چه کسی این شعر را می‌خواند یا این‌که چه کسی برای الهام این شعر را خوانده و یا اینکه خواننده در زمان قرائت اشعار با چه لباسی بوده. دیگر لازم نیست من بگویم الهام را با یک شلوار بگی گشاد و آویزان تصور کنید که تی-شرت گشادی پوشیده و کلاه کج گذاشته و دارد دستانش را مثل رپرها تکان می‌دهد. خودتان تصور کنید دیگر:
الهام: فاطی فاطی فاطی فاطی. از دستت کردم قر و قاطی.

احمدی‌نژاد: باور کن صدامو باور کن. که تشنه نوازشم.

اوباما: سیاه نرمه نرمه. سیاه توبه توبه.

مشایی: دخترم دلخوشی بابا همیشه، به گل افشونی لبخند تو بوده.

رضایی: گفته بودم عاشقم، خب حرفمو پس می‌گیرم.



فیروز آبادی: سنگو زدم به شیشه، دوست دارم همیشه. توپولی ریزه میزه، این‌قده بلا نمی‌شه.

کدخدایی (سخنگوی شورای نگهبان): آقا اجازه جواب می‌دم، زود، تند، سریع جواب می‌دم. ده و نه و هشت و هفت و شیش، با پنج تا می‌شه یازده تا.

مرتضوی: باز می‌خوام به عشقتو بشینم و گیتار بزنم من، حالا می‌خوام بدخواهاتو جلوی چشات دار بزنم من.

محصولی: آخه واست چی کم گذاشتم؟ فقط پرادو دو در نداشتم.

گروه سرود خبرگان: سال سکوت، سال فرار. سال گریز و انتظار. قبیله یعنی یه نفر، همخونی معنا نداره. همبستگی خوابیه که، تعبیر فردا نداره.

میرحسین موسوی: آهای مردم دنیا، آهای مردم دنیا. گله دارم، گله دارم. من از عالم و آدم. شما که حرمت عشق رو شکستید، کمر به کشتن عاطفه بستید.
زهرا رهنورد: اگه دستام خالی باشه، وقتی باشم عاشق تو، غیر دل چیزی ندارم، که بدونم لایق تو.

پانوشت: یک طرحی ارائه کرده‌ام برای جلوگیری از نشر اکاذیب در روزنامه‌ها که می‌توانید در صورت داشتن هیتلر شکن از اینجا قرائت بفرمائید.

115 دیدگاه در “قرن ما شاعر اگر داشت”

  1. رفسنجانی : عجب بالا و پایین داره دنیا،عجب این روزگار بد کرده با ما ، یه روز دور و برم صدتا رفیق بود ، ببین حالا شدم تنهای تنها

  2. " اصلاً من شاید دفعه‌ی بعد یک متن خالی بگذارم. شما باید ظرفیت‌های طنز آن را شناسایی کنید و به آن بخندید و یا حتی گریه کنید و یا لخت بشوید و سینه بزنید"این کارایی که اینجا گفتی که زورکی نمیشه که…"بایدی" نیست

  3. :))))کدخدایی (سخنگوی شورای نگهبان): آقا اجازه جواب می‌دم، زود، تند، سریع جواب می‌دم. ده و نه و هشت و هفت و شیش، با پنج تا می‌شه یازده تا.=))))))))))این از همه شون قشنگ تر بودمرسی میثم خان.بابا اصلا دوشنبه ی ما بدون پاشویه ۳ شنبه نمی شه که.می شه؟

  4. اصلاً من شاید دفعه‌ی بعد یک متن خالی بگذارم. شما باید ظرفیت‌های طنز آن را شناسایی کنید و به آن بخندید و یا حتی گریه کنید و یا لخت بشوید و سینه بزنید"می خوای اصلا از این به بعد ماها پاشویه بنویسیم شما بیا بخون

  5. فیروز آبادی به محصولی در مورد دختر مشایی :بلا ای بلا ای بلا دختر مردمبلا ای بلا , بلا بوی گل گندمبلا اون قد رعنا , پر از ناز و کرشمستنگاه کن جای پاشون جلو چشمای بندست

  6. آقای الله داددر پست قبلی هم به شما تذکر دادم که دست از این حرکات مذبوحانه و پوپولیستی تون بردارید.اجازه ندید آنارشیست ها از این وضعیت استفاده کنند.دوست عزیزشما که هنوز معنای ساندویچ و اسنک رو نمی دونیدنباید دست به قلم ببرید.آقای الله دادما همچنان شما رو جزء خودمون می دونیم . به آغوش دلسوزان نظام بازگردید.

  7. پنگول : حاجی ارزون حساب کن ما هم پامون رو بشوریم. در ضمن گندت بزنن با اون موبایلتمجری : در مورد کاندیدای غایب حرف نزنید-چی؟در مورد کاندیدای غایب حرف نزنم؟بابا من با رفیقم بودمببینم اصلا مگه من چی گفتم؟مجری: شما گفتید گند و این ناظر به کاندیدای غایبه- بابا من فقط داشتم به این میثم می گفتم که حالا من چطوری باهات تماس بگیرم. دهنم صاف شده از دیروز تا حالا.مجری : شما که باز در مورد کاندیدای غایب صحبت کردید- دیگه چی گفتم؟ عجبااااااااامجری: شما در مورد دهن صاف شدن حرف زدید که بازهم ناظر به کاندیدای غایب هستش و این حق براشون بوجود میاد که از خودشون دفاع کنند.- بابا مگه این مناظره س؟ من اومدم واسه دوستم یه کامنت بذارم و ازش گلایه کنم شما پانشُسته اومدید وسطمجری : آقا ببین تقصیر خودته . خودت داری در مورد کاندیدای غایب حرف می زنی بعدشم اعتراض می کنی.- ای خداااااااا . دیگه چی گفتم من؟مجری: شما گفتید پا نشُسته و این به کاندیدای غایب بر می گرده . ایشون تا اینجا می تونن ۴ سال تو تلویزیون صحبت کنند . بازم حرف بزنی می کنیمش ۸ سال . بازهم ادامه بدی ایشون می تونند مادام العمر بیان از خودشون دفاع کنند.در ضمن مگه اینجا پاشُته ها میان؟ مگه بوی پاها رو حس نمی کنی؟ماهم اومدیم پاشویه کنیم خب . ماهم دل داریم.

  8. رفسنجانی خطاب به آیت الله یزدی:به گمونم آخر عاشقای عالمیاما دیدم یار نیمه راهمیبازی ساده واسه قلب سادمیبهشتی که می گفتییه فریب ساده بوددستت که رو شد دیدم جهنمـــیحیف که چقد برام کمیتو چقد برام کمی

  9. کوچیک زاده خطاب به رفسنجانی :من دیگه دوست ندارمببخشــــیدبهتره این نامه آخر باشه , فک کنم این واسه ما بهتر باشهدیگه دوست ندارم , دیگه دوست ندارم , دیگه دوست ندارم ببخشیــــد

  10. مشایی که مجبور به استعفا شد خطاب به احمدی نژاد گفت :تو کی هستی ؟ که دل منو شکستی !تو کی هستی ؟ فک می کنی که کی هستی ؟که درو به روی من اینجوری بستی؟تو کی هستی ؟تو عجب آدمی هستی !نمی خوام بگم که پستیاما عهدی رو که بستی یک دفعه زدی شکستیبابا تو آخرش هستی !

  11. آقا یا خانوم ناشناسمرد باشید و با آی دی ناشناس کامنت نذاریدخداوند شما را به راه راست هدایت کند.من شماها رو دوست دارم . ولی تعجب می کنم که چرا فریب عوامل استکبار رو می خورید.مرگ بر منافق

  12. می خوام روشنی عقده مو خاموش کنمولی نمی تونم حرفاتو فراموش کنموقتی قلم و کاغذم توی دست من بودپس می نویسم نامه ای به رئیس جمهور…با عرض سلام خدمت رئیس جمهور محترمواسه گفتن حرف می شمرم فرصتو مغتنمتو که گوش می کنی به حرف هر سلیقه ایمی شه وقتتو به من بدی چند دقیقه ای؟من نگرانم واسه تاریخ تحریف شدهواسه مغز جوونای که تحریک شدهدرد ما دوا نشد دکتر مملکتکه شعاراتونم بدتر به ماها حمله کردمخم بیداره ولی ترجیح می دم باشه تو خوابتا اینکه سینم بشه سنگ قبر آرزوهامعمر من رفت به درک واسه نسل بعدمی خونم مثل اینکه فعلا به ما وصله دردوصله کرد تیکه ی غمو بس که منمی بینم نابغه هامونم شدن نسل گردهیچ وقت تصور نمی کردم بشیم این طوریکه داشته باشیم میلیونها جوون دین گریزملت خلاف می کنن تا برن زندون واسه جای خوابخیلیا وقتی مردن عکسشون بدرقه نشد با یه قابمی دونم حرفای من می خوره تهش به بن بستملت می رن مسجد هنوز تا کفش بدزدنبه خدا این همه ادعا نیشخند دارهایران صادر می کنه دختر ۱۸ سالهرو زمین نشستی فکر کردی که اعجوبه استامید من به نجات در حد معجزه است…تو خودت خوب می دونی چقد شده درگیری زیادبه خدا قرآن روی طاقچه گردگیری می خوادفقط شعار که دنبالش هستی فقط تا مابشینیم قرآن به دست بکنیم فقط دعاسند حرف منه چهره ی سطح شهریه چرخ بزن تا ۲ نصف شب به بعدنفس بکشاین آسفالته که بوی خون می دهدقت کن یه جوون اون گوشه داره جون می دهتو گفتی دولت من دولت آرامشهکه ذهن مردم واسه حمایتت آماده شه؟وسعت فکر منه از خزر تا خلیج فارسنمی خوام از من بگیرنش بشه دریچه بازبرای بد شدن اوضاع و برای جنگحرفش مال توئه عواقبش برای منهنوزم بهت زده ام و نشستم من به حیرتکه چرا جای خون نیکوتینه توی رگ غیرتکاشکی منم محافظ داشتم که دورم وای میستادن و دم می زدم از امنیتولی خیلیا دنبالم هستن الانکه منو بگیرن یا که در رم از دست کلامکه اینم شده زنده بودن…حرفامو تموم می کنم می تونی قبولش کنییا با گرفتنم ظاهرا تمومش کنیولی بدون اگه بگیرم حتی خوی حیوونقلمم با قدرت می چرخه حتی توی زندن

  13. عواقب افتادن در دامان اجنبی همین فراموش کردن زبان مادری هستشکجای جمله ایراد داشت که متوجه نشدید؟البته جمله شاید نیاز به تحلیل از سمت مخاطب داشته باشه که گویا مغز منجمد و افکار منحط به شما اجازه تحلیل نمی ده

  14. رئیس جمهور منتصب به رئیس جمهور منتخب :پشیمونم پشیمونم پشیمونپشیمونم برات مغرور بودمتو بودی و ولی با تو نبودمتو بودی و من از تو دور بودم

  15. یک بیانیه الان از پاشویه صادر گردیدمنتقد را نادیده بگیرید بگذارید با آب جمع شده در تشت پاشویه دوشی برای خود بگیرد و صفایی بکنداخوی این شما و این تشت پر از آب پاشویه

  16. آقای منتقداول از همه بین کسانی که سبز پوشند و رای دادند آدمای نماز خون و لباس روی شلوار بنداز هم بودن! مثل خود من! و زنهای چادری هم بودن مثل مادر من!دوماً ما برای این سبز شدیم که همین دیدگاه تو تغیر کنه!اونقد چشمات بسته شده که ندیدی IRIB محترم که تصویر هیچ خانم به قول شما لختی پختی رو قبلا پخش نمی کرد، سر انتخابات برای تبلیغ، بدون مصاحبه هم روشون زوم می کرد …اینا دغدغه من نیست، اما چون برای شما مانتوی تنگ و شال، لخت بودنه و دغدغست عرض می کنم …سوماً بر فرض که این لختی پختی ها اشتباه بکنند، حتما باید کتک بخورند تا ارشاد بشند، یا شایدم توی خیابونا باید هدشات بشن، ان شاالله که در اون دنیا ارشاد بشن …چهارماً دلسوز نظام بودن یعنی چی؟؟ یعنی طرفداری از احمدی نژاد؟؟ یعنی به فکر مردم بودن؟!؟ تا بحال قانون اساسی رو خوندی؟؟! میدونی اعتراضات و به خیابون اومدن مردم از نگاه قانون اساسی ایراد نداره؟!؟ کدوم از دلسوزین نظامی که می فرمائید جرأت داره این حرفو بزنه؟!؟!؟در ضمن بهتره مثل دکتر به ما علاقه مند نباشی که امروز اینو می گی و فردا هم تیر تو قلبم می زنی!!

  17. دوستانی که ضد هیتلر ندارند و نمی توانند وارد اینجا یعنی همان جا که هیتلر بسته بشوند، می توانند متن پیشنهاد را از اینجا بخوانند و البته لطف کنند و عملی اش کنند و اگر می توانند به بقیه هم بگویند:—————————-راه مبارزه با روزنامه‌های دروغگو: برعکس کردن آنها جلوی گیشه‌ها. بدون درد و خونریزی—————————-از آنجایی که بر هر مسلمانی واجب است تا جلوی نشر اکاذیب را بگیرد و از آنجا که مواردی مثل خریدن و پاره کردن روزنامه‌ها هم هزینه دارد و هم خطر دارد و هم کار قشنگی نیست و باز هم از آنجا که تحمل خزعبلات بعضی جراید روی گیشه‌ها غیر ممکن است و عجیب روی اعصاب مردم راه می‌رود پیشنهاد جدیدی دارم: همه ما می‌توانیم از کنار هر دکه روزنامه فروشی که رد شدیم اولین نسخه از روزنامه‌های دروغگو را که بالای آن‌ها قرار گرفته است برعکس کنیم تا نه تیترش و نه نامش مشخص شود. می‌توانیم این کار را به بهانه‌ی دیدن روزنامه انجام دهیم. حالا تا روزنامه فروش بیآید و آن را درست کند و دوباره جلوی دید مردم قرار دهد کلی زمان می‌برد. شاید هم چندین ساعت طول بکشد. نگران ضرر کردن روزنامه فروش نباشید، چون هر روز جرایدی که فروش نرفته اند را به موسسه مربوطه بازمیگرداند و برای آن هم پولی پرداخت نمی‌کند. تنها ضرر این کار برای صاحبان روزنامه‌های دروغگو خواهد بود.

  18. میر حسین به ایران :غصه هاتون قد کوه اما قلباتون صبورعشق و رویاتون سفر کرده به یک جاده دوراما این آخر قصه من و تو نیست ، باور کنشب و تاریکی همیشه شده بازنده نور

  19. احمدی نژاد :من از اینجا رفتم ، تا تو راحت باشیالهی اون رو نیاد ، مثل من تنها شیبی خبر بی بدرقه ، دل بریدم از توچشم براه یک نگاه ، که بهم بگه نرو

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *